«چه اتفاقی برای ما افتاد؟»
تام با چشمای پر از اشک پرسید.
«ما عوض شدیم..»
الکس با اخم جواب داد.و سعی کرد اشک هاش رو پشت نگاه عصبانیش مخفی کنه.
«اوه چه تغییر بزرگی!»
تام مسخره کرد.
«چه اتفاقی برای ما افتاد؟»
تام با چشمای پر از اشک پرسید.
«ما عوض شدیم..»
الکس با اخم جواب داد.و سعی کرد اشک هاش رو پشت نگاه عصبانیش مخفی کنه.
«اوه چه تغییر بزرگی!»
تام مسخره کرد.
تو نمیتونی توی چشم های یک نفر جهنم رو ببینی ولی فکر کنی وارد بهشت شدی...
آمارا آماتو، جادوگر جوانی است که توی دنیای مافیا یه تهدید برای همه حساب میشه.
اون بخاطر انتقام و گرفتن مقامی که لیاقتش رو داره...