ellienazpayne

منو فراموش نكرديد كه؟

a_Mlsfoy_a

@ellienazpayne اوه 
          	  دو سال میگذره از این پیام ها 
Reply

10Andromada

@ellienazpayne سرت سلامت مشتی 
Reply

ellienazpayne

@10Andromada :)تنت سلامت
Reply

moonriver85

سلام کیوتی^^♡
          خوبی؟ 
          ببخشید بی اجازه اومدم
          میخواستم بگم که من یه فیک نوشتم
          پایان یافته هستش و فصل دومشم تازگی اپ شده
          تو ژانر ومپایر و درامه
          و کاپلشم تهیونگ و رزه
          خوشحال میشم بهش سر بزنی^^♡
          تنکیو کیوتی
          https://www.wattpad.com/story/294737517?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_reading&wp_page=reading&wp_uname=BTS-1385&wp_originator=771SmpOC4KTu42dLBmujDLfMMHQAf5XPjJKSnUhl0xnZS1ENZvA9pqZfe9z%2FApB2bppMab3McOjN9VM8ndDn5WEAk6UVs7NPjIQU0rUuwsutOjK1ooMNL7iJkLqeG6AX
          . 

ChibeniTP

gerald_en

عاام سلااام=))امیدوارم حالت خوب باشه 
          ببین من یه فیکی رو شروع کردم نوشتن راجب انیمه skate the infinity و رسمااا از صفر شروع کردم و صادقانه بگم به حمایت و انرژی خوبت نیاز دارم...
          پس خیلی خوشحالم میکنی اگه بیای تو پیجم و بخونی و نظرتو بهم بگی..:^

ashaaw_

های :)
          خوشحالم میشم اگه به بوکم یه سری بزنید :)
          
          براش فرقی نداشت مشتاش صورت کی رو هدف‌ گرفته...
          بی وقفه میکوبید
          آخرین مشتش ، هوک راست بود که صورت پسرک رو نوازش کرد...
          روی طناب هایی که به دور رینگ کشیده شده بود پرت شد و بعد از چند ثانیه روی زمین افتاده بود...
          صدای همهمه توی باشگاه پیچیده بود اما کسی جرعت این رو نداشت نزدیک رینگ بشه...
          اون عصبی شده بود...
          درحالی ک نفس نفس میزد از بالا به صورت پسر خیره شده بود..
          
          
          https://www.wattpad.com/story/283154881?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=Mahi_DS&wp_originator=Bg8AxFKv3yk1%2F4TCBgzb5O7AV%2BVCHotPnbw3O5FxBIqkLUQNj3SjOqv9e3IzKxWTZ80JU9pd%2F1P6997vQ2NBmhbOW0k6SFBTZmGxoVkuT4LTSZ8EsK%2FvnB8HA9oi0EIZ

sarawoodytoy

سلام خوشحال میشم اگه داستان من رو بخونی
          
          رئا دختری است که در قلمرو میانی سرزمین خود زندگی می‌کند ولی زندگی او به یکباره تغییر کرد.
           زمانی که برای یک ماموریت به قلمرو آسمان ها اعزام می‌شود و آنجا با فردی ملاقات می‌کند که قصد کشتن او را دارد و به همراه قدم های او مرگ نیز پا به سه قلمرو می‌گذارد و رئا باید راهی برای نجات خود و دنیای خود پیدا کند.
          
          https://www.wattpad.com/story/276297349?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=sarawoodytoy&wp_originator=S52zKTM52txoItyZ381uXxYrn2zHj%2BjJTPRezdi6t3UQ0jlMMUTdWfthMbadYxPx56bo4pu2IynqKi1zL4cnkTU6kQZ8a3%2FkzdWErTVg34jGmu%2B70hRxbDKGlCPQHu5%2B

arkonom

@sarawoodytoy پسندیدم بای 
Reply

callmeyj

silkhouse

سلام سوییتی خوبی؟*^* 
          من میس ابریشم هستم و خوشحال میشم یه سر به خونه ی ابریشمی من بزنی خدا رو چه دیدی، شاید موندگار شدی... 
          این بوک من هیچ کاپلی نداره و رمان استریت هم نیست.... 
           خوشحال میشم یه نگاهش بهش بندازی و نظراتت رو بگی تا بتونم نقاط قوتش رو تقویت کنم و نقاط ضعفش رو برطرف کنم...
          https://www.wattpad.com/story/261210074?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=silkhouse&wp_originator=qw31YlGed8jn%2Fu%2FzHCCq3oLggJEe2xvf6TSfhvejSQD1CsyzYlm4k32vq46%2BXfxWNNfHAtZm%2BD4osJ2wTJSwaGLiAyxZvo%2B5eN31XWekl15k3C7wliUN6miI2M2EMp4n