وقتی که "فریاد‌ شیطان" شنیده نشد
"گل زردی" از عشق رویید و "دریا" متلاطم شد
"آسمان" هنوز هم آبی بود اما "زخم‌ها" دوباره سر باز کردند.
مردم "با درد لبخند میزدند"
و "دیوانگی" رواج یافته بود.
و من، بی‌خیال هیاهوی درون و بیرونم، گوشه‌ای نشسته‌ بودم و از "بستنی شکلاتی" لذت می‌بردم...

فیک‌هایی که نوشتم ☝︎
و البته از بعضی‌هاشون خبر ندارید چون هنوز منتشر نشده


☘︎ آیدی چنل تلگرامم. اگه دوست داشتید بیاید: @its_azin_fika
  • ‌سرزمین داستان‌های ناشناخته ☁︎
  • JoinedJanuary 1, 2020


Last Message
nazafarin_ nazafarin_ Feb 28, 2024 01:48PM
پارت اول یه دوشاتی خوشگل آپ شده که توی این روز‌های سرد زمستونی گرمتون میکنه. بهش سر بزنید ^^✨https://www.wattpad.com/1037131372?utm_source=ios&utm_medium=link&utm_content=share_reading&wp_page=read...
View all Conversations

Stories by ПΛZI
Sunken by nazafarin_
Sunken
توی تاریکی غرق شدم. این چیزیه که من هستم، یه ویولنیست ناشنوا... دوشاتی: Sunken (غرق شده) ژانر: درام، رومنس کا...
ranking #58 in vhope See all rankings
Pada x Hanel "Sea & Sky" (KookV)  by nazafarin_
Pada x Hanel "Sea & Sky" (KookV)
تو هنوز همون پیانیست غمگینی هستی که عاشق زل زدن به دریا بود و من، هنوز عاشق نگاه کردن به لبخند‌های تو‌ام. ☘︎...
+6 more
Anthesis (VMin)  by nazafarin_
Anthesis (VMin)
- من هیچ چیز خاصی ندارم. + چرا فکر می‌کنی حتما باید چیزی خاصی داشته باشی تا بخوام باهات قرار بذارم؟ آنثِسیس...
ranking #49 in sad See all rankings
2 Reading Lists