٤

7.7K 296 121
                                    

Dangerous love
S_Larry_S
هري و لويي از ١٦ و ١٨ سالگي با همن . با همه ي مشكلاتشون و اينكه نميتونن كام اوت كنن بازم كنار هم موندن ... سر يه دعوا لويي از خونه بيرون ميره و تصادف ميكنه
و نتيجش ميشه ضربه معزي شدن و از ياد رفتن چندين سال خاطره با هري

(اين بين اين ٣٠٠ تا با همه متفاوت بود اصن يه آرامش خاصي داره)

*لویی تاپ

_____________________________

Dangerous
larry-fanfics

"هري استايلز كيه ؟"
"باهاش حرف نزن اون خطرناكه"
"چرا؟"
"چون اون پدرش رو كشته"
هري استايلز بعد از پايان دوران محكوميتش  بخاطر كشتن پدرش از زندان آزاد شده و الان توي دبيرستاني و درس ميخونه اون داره سعي ميكنه زير نگاه هاي همكلاسي هاش زندگي كنه و به شايعاتي كه دربارش همه جا پخش شده توجه نكنه
همه از هري ميترسن يا ازش بدشون مياد البته به جز يك نفر . لويي !
لويي بعد دعواهاي كه با مادرش سر تمايلات جنسيش داشت از دانكستر بيرون اومد تا با پدرش زندگي كنه
پدر لويي افسر پليسا كه به لويي هشدار داده كه از هري دور بمونه اما لويي احساس كنجكاوي زيادي نسبت به هري داره و هشدار هارو ناديده ميگيره

*لويي تاپ

_____________________________

Baby boy
nitara70

لويي به يه شماره ي اشتباهي پيام ميده و زندگيش عوض ميشه

لويي از شوهرش حامله ست و شوهرش وقتي اينو فهميده اونو ترك كرده حالا لويي فقط نايل رو داره و بچه هاي تو شكمش به يه شماره ي اشتباهي پيام ميده و از سر تنهايي باهاش دوست ميشه
(اگه از حاملگي مردان بدتون مياد نخونين)

----------------------
چقدررررر فف ي كامل نشده دارين عه :|

Completed books ! حيث تعيش القصص. اكتشف الآن