جیمینا... من اومدم دنبالت اما نتونستم پیدات کنم...
وقتی بچه بودم هیچوقت فکر نمیکردم تهش مجبور شم اینجوری با درد زندگی کنم. همش از خودم میپرسم کجای راهم رو اشتباه رفتم که حتی عشق هم قراره ازم محروم بشه؟ اما به هیچ نتیجهای نمیرسم...
من دنبالت گشتم اما حتی خاله سهجینت رو هم پیدا نکردم. همسایهها میگفتن ازدواج کرده و از اینجا رفته. راست گفتن؟ خوشحالم خالهت بالاخره تونست عشق رو پیدا کنه... از طرف من بهش تبریک بگو.
لبخند*آه اصلا چی دارم میگم؟ تو که اینا رو نمیبینی...
جیمین... میتونم باز هم ببینمت؟ میتونم باز هم چشمها و دستهات رو ببوسم؟ دلم برای همه چیز تنگ شده، دلم گذشته رو میخواد.
باید بیشتر بگردم، اما نمیتونم زیاد مرخصی بگیرم. آخر هفته هم باید برم دیدن یکی از دوستهام، تولدشه. اسمش جونگکوکه، بهت گفته بودم، وقتی توی یه مدرسه کار میکردم اون اونجا درس میخوند. اون هم مثل من عاشق به پسر شد اما چرا عشق برای من فقط اینقدر سخته؟
گل زرد من، قول میدم توی این زمستون از بین یخهای سرد پیدات کنم. قول میدم با وجودم گرمت کنم حتی اگه دیگه عاشقم نباشی. من برات میجنگم جیمین چون... چون چیزی جز تو برای از دست دادن ندارم.
YOU ARE READING
My Yellow Flower (YoonMin)
Fanfiction- برگرد... + برگردم که دوباره رهام کنی؟ ممکنه بعد از شش سال دوری، دو نفر دوباره به هم برسن؟ جیمین کسی بود که به خواستهی خودش از یونگی جدا شده بود اما کی میدونست حتی بعد از شش سال باز هم نمیتونه اون پسر رو فراموش کنه؟ ⊱ فیک ⊸ گل زردِ من ⊱ ژانر...