Part 42

4 2 0
                                    

این پارت اهنگ پیشنهادی داره
*hurts like hell

با دیدن صحنه روبه روش خون توی مغزش خشک شد احساس کرد یک جسم سنگینی داره به صورتش سیلی میزنه
زانو هاش خم شد و درد زیادی رو احساس کرد اونم درست جای که‌ پسر بزرگ تر به قلنرو خودش تبدیلش کرده بود سمت چپ سینش دیوه نمیزد و یخ زده بود

بطری توی دست های ناتوانش زیادی سنگین بود پس با صدای بدی بین خودش و زمین به قطعه های درخشانی تبدیل شد
و چشم های سرد پسر بزرگ تر دید
ای کاش نمیدید
انگار انتظار اینکه اون اینجا باشه رو نداشت
از جیمین که با پوزخند داشت نگاهش میکرد جدا شد و با بغض و ترسی که توی چشم هاش موج میزد به پسر کوچیک تر نگاه کرد
با جلو بردن دستاش و قدم برداشتن سمت اروم زمزمه کرد
کوکی داره اشتباه برداش....
نزاشت حرفش تموم بشه جیغ کشید
نزذیکم نیا
من ا.... هقی زد و با چشم های اشکی و غمگینش بهش نگاه کرد و گفت
بهت حق میدم تهیونگ جیمین انتخاب کنی
اون مثل من نیست
اون اعتماد بنفس داره و ازت افراد دور برش نمیترسه اون خوشحال و خشگل هق دیگه زد و با صدای لرزانش که داشت کابوس تهیونگ میشد گفت
ولی فکرشو نمیکرد تو هم مثل اون منو پس بزنی فکر میکرد تو منو برای خودم دوست داری اما من اشتباه زیاد میکنم
با برگشت و پشت کردن به پسر که اشک هاش روی صورتش میلغزیدن با تمام سرعتش دوید تا دور بشه
تهیونگ بعد رفتن کوم با عجله دنبالش دوید که جین متومعه خودش کرد جین برای اینکه صداش له پسر برسه فریاد زد
تهیونگ کجا میری

وقتی دید کوکم نسیت با نگرانی ماشین قفل کرد و رفت توی خونه
که با تکه های شیشه مواحعه شد
و وقتی سرش بلند کرد جمین دید که به دیوار کنار پنجره تکیه زده بود و داشت سیگار مشکی رنگی را میکشید و این یعنی خیلی اعصبی
داشت از ترس نگرانی میمرد
کلی فکر منفی به سرش زده بودن و نمیدونست چطوری کنترلش کنه

........

وقتی دید نمیتونه خودش به پسر برسونه فریاد زد
جانکوککککک
نفس گرفت وسعی کرد سرعتشو بیشتر کنه
داشت بارون میومد و صورتش خیس کرده بود البته نود نه درصدش اشک هایش بودن
یک طرف جاده دره بود و طرف دیگه جنگل بزرگ بود و اون ها داشتن کنار خیابان میدوعیدن تا از هم فرار کنن
با ایستادن و خم شدن جانکوک خوشحال شد و سعی کرد سرعتشو بیشتر کنه
اما اون دوباره شروع کرد به دویدن و ایندفعه با سرعت بیشتری
از دید تهیونگ سر پیچ خارج شد و قلب ترسیده تهیونگ بیشتر به سینش میزد انگار میخواد بپره وسط جاده و له له بشه تا از شر این درد رها بشه

با چراغ های ماشینی که داشت با سرعت از کنارش عبور میکرد افتاد زمین و چندتا قل خورد
لعنتی به اون چزاغ های مزخرف و روشنش کرد و سعی کرد بلند بشه اما نمیتونست
قطره اشکی از صورت یخ زده اش جاری شد
بارون بی رحمانه میبارید و بدنش داشت زیر این همه شوک و اتفاقات یهوی خورد میشد
چرا اون  چرا اون و جانکوک

Song of Death or Love 2||VKOOKWhere stories live. Discover now