بعد شنیدن کلمه ازدواج کل صورت جونگوک مثل گوجه قرمز شددد و با تمام قدرتی که داشتت داد زد و گفت : آنددددده (نه😂) من اصلا آمادگیشو ندارم و اینکه شما میدونین من با زنا کنار نمیام و نمیتونم با ی زن تو رابطه باشم(خب بگو گی دیگ😂) در همون حین مین یونگی به رییس کل گفت:هنوز رییس تازه از سفر کاری برگشتن و کلی کار دارن لطفا تجدید نظر کنین ولی پدربزرگ پیر رو حرفش موند و خ محکم بهش فهموند که فردا برات با جانگ هوسوک پسر رییس مین کیو از شرکت مدلینگ هتا قرار ملاقات میزارم شنیدم که اونم مثل تو علاقه به رابطه با خانوم ها نداره .پس میری به رستورانی که قرار گذاشتم و اونو میبینی و بهترینت رو نشون میدی وگرنه من میدونم و تو جونگوک ... قلب من ضعیفه منو نرنجون..... ، ، جیمین و جی هوپ در حال قاط زدن سوجو و خوردن دوکبوکی بودن ک جی هوپ سفره دلش باز شد که پدرش میخاد که اون زودتر سراسامون بگیره و ازدواج کنه درحالیکه میدونست اون هم گی هست ولی تا الان هم هرچی قرار براش گذاشته بود ب لطف جیمین با خل بازیایی ک به جای جی هوپ انجام میداد همه فک میکنن که جی هوپ پسر رییس پارک مین کیو یک دیوانه به تمام معناست که فقط به مد روز و استایل اهمیت میده... ، ، جونگوک ی دوش خنک گرفت که با ارامش بخابه اما همش ذهنش درگیر حرف پدربزرگش شده بود به اینکه اگر مجبور بشه با ی پسری ک اصن هیچی در موردش نمیدونه زیر ی سقف باشه چی میشه؟؟؟اصن جانگ هوسوک هم میخاد ازدواج کنه؟چراا باید الان بحث ازدواج بیاد وسط آه پدربزرگگگگ ** ** نور انقد شدید بوود ک چشماشو داشت کور میکرد دیگه ب زور بلند شد و کت شلوار همیشگی و کراوتشو بست،رفت سر میز که پدربزرگشو دید که با بیژامه تاتا نشسته داره صبحانه میخوره و همینطور مخ مین یونگی رو میخوره اون از بچگی بعد فوت پدر و مادرش توی تصادف با جونگوک و پدربزرگ پیرش زندگی کرده البته که خونه مستقل خودشو داره ... جونگوک بهشون ملحق شد و مثل همیشه درباره کار صحبت میکرد که پدربزرگش گفت بهتره ب فکر قرار ازدواجت که فردا شبه باشی.. جونگوک هم مثل همیشه طبق عادتش موهاشو کنار زد و همراه یونگی از خونه بیرون رفتن.. * * تکراری شدن منو غذا کارکنان خیلی رو اعصاب جیمین بود و دلش میخاست هرچه زودتر یه غذای جدید رو پیشنهاد بده و لذت بردن کارکنان شرکت رو ببینه وقتی اون غذا دارن تست میکنن..ی لحظه جرقه ای تو ذهنش اومد از سراشپزی که باهاش توی رستورانی ک کار پاره وقت انجام میداد اشنا شده بود البته ک الان حکم دوست نزدیکش رو داشت.بعد از تحویل دادن کارهاش به خانوم جه مین زودتر با عجله به سمت رستوران دالگونا رفت * * اوووو جیمینااااا مشتاااق دیدااار چینگویااا سونگ وون بعد مدت ها بود که جیمین رو دیده بود جیمین خ مستقیم رفت سر اصل مطلب که دلش میخاد ی غذا جدید توی منو باشه و همه عاشق اون غذا بشن و از سونگ وون کمک خاست که باهمدیگه روش کار کنن حتی این موضوع برای سونگ وون هم خ خوب میشد و باعث محبوبیت بیشترش میشد به عنوان سراشپز * * جی هوپ دیگه کلافه شده بود از بس به پیچوندن قرار فردا فکر کرده بوود از ی طرف هم نمیدونست که اگ از جیمین بخاد دوباره ب جاش بره قراره جی بشه ولی بازم اون بهترین دوستش بود امکان نداشت براش کاری نکنه پس بی درنگ به جیمین زنگ زد جیمینااا بریم باهم ی چیکن خوشمزه بزنیم دلم واسه مامان بابات تنگ شددده جیمین هم بعد اونهمه فکر و خیال نیاز داشت ک جی هوپ رو ببینه و حال کنن باهم باشه هیونگ پس میبینمتتت * اووووو اومونی این طعمش محشرررره مخصوصا با ترکیب سس خردل و کچاپ انگار دارم رو ابرا راه میرم مامان جیمین هم با ی لبخند گنده بهش گفت نوش جونش و رفت به بقیه سفارشا برسه جیمین:هیونگ چیشد انقد یهویی خاستی چیکن بزنی اخه تو خیلی اهل چیکن نیستی جیمینااا چیزی که قراره بهت بگم خیلی دور از تصورته ولی باید بگممش😭 آهههههه حتی گفتنش هم عذااابه بگو هیونگ بگووووو جون ب لب شددددم بابام بالاخره کار خودشو کرررد کخ خودشو ریختت هیووونگگگ میگی چیشده یا همون بال مرغ رو تا ته... توی حلقومت ببرم اراسو اراسو میگم قرار ازدواج برام گذاااشته😭😭فردا با رییس یه شرکت کله گنده البته یارو هم مثل من از زنا فراریه اووو هیونگ خب این همه رو ک پیچوندی حداقل اینو برو شاید ی فرجی شد جیمیناااا ار یو کیدینگ:/ من بهت گفتم تا خودم عاشق کسی نشم نمیتونم برم توی رابطه مث تجارت میمونه خب ینی چی الان هوبا؟ ینی اینکه برای همین اینجام که جیمین کوچولو خوبم کمکم کنه ... اصلاااا حرفشووووو نزززززن همون قرارا تعیین شده قبلیا برام بس بوودد تا چند شب کابوسم میشدن جیمیناااااا😭😭همین ی باار قول میدم اینکه رد شد ی فکری میکنم نوپ نوپ بهت پول میدم چاکامان چاکامان نه نه بازم نمیتونم 8000 دلار فقط بخاطر اینکه بری سر قرار مطمئنم میتونی این یکی رو هم ی جوری بپرونی اووو لامصب سخت شد کهههه ذهن جیمین+با اون 8000 دلار میتونم قرض بابارو بدم و یکمی هم بقیشو پس انداز کنم موقعیت خووبیه اگ خودش میخاد میتونم انجام بدم چون اون هوپه بهترین دوستم انجامش میدم فقط به ی شرط هرچی باشه؟ اینکه پول رو زودتر بهم بدی 😁 آه از دست تو ولی فرار نکنی هااا پابووووو فردا شب قرار توی رستوران کنار هتل گراموس ساعت 8 البته که قبلش باید بریم خرید هیونگ تا جیمینو داری غم نداااری سوجو رو بزن که بریم دیگ چیرززززرز
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
اینم سونگ وون و جیمین 😎 بنظرتون سونگوون چرا به جیمین کمک میکنه؟ شاید چون خ احساس نزدیکی به جیمین میکنه ....