آنی
وقتی فهمیدم که اون دختر پدر نداره یاد مامانم افتادم که اون رو مثل اون دختره توی ۱۰ سالگیم از دست دادم رفتم جلو تا دل داریش بدم دستش رو گرفت و سرم رو انداخته بودم پایین اون به من نگاه کرد من هم لبخند زدم و بهش نگاه کردم
آنی: من هم مادرم رو توی ۱۰ سالگیم از دست دادم
همه بهم شوکه نگاه کردن اون دختر یک لبخند کوچیک زد
جنی: انگار یکی هست که میتونه درکم کنه
من خیلی خوش حال بودم که با چند نفر آشنا شدم که میتونن درکم کنن و دوست های خوبی واسه ی من هستن و جالب تر این که همه ی ما توی یک کلاس بودیم زنگ خورد و ما رفتیم تو کلاس امروز زنگ اول شیمی داشتیم
از شانس بده ما اون پنج تا پسر بد جنس هم با ما توی یک کلاس بودن وقتی زنگ تفریح خورد ما توی کلاس موندیم کلاس بعدیمون هم طراحی بود من هم در حال کشیدن ایده های بیشتر طراحی لباس بودم که یک دفعه یک کاغذ مچاله خورد بهم به اون کسی که پرت کرد نگاه کردم
یونگی: ای وای ببخشید تو رو با سطل آشغال اشتباه گرفتم آخه خیلی شبیه سطل آشغال بودی
از جام بلند شدم و بهش نگاه کردم
آنی: الان دقیقا کجام شبیه سطل آشغاله هان
یونگی: همه چیزت مخصوصاً مثل یک سطل آشغال خشک موندی
لیسا: دست از اذیت کردن ما بردار فهمیدیم چقدر لذت میبرید و ما میگیم تمومش بکن
جونگ کوک: نکنیم چی میشه میاید ما رو میبرید دفتر مدیر وای چقدر ترسیدیم
جنی: شما ها یک عوضی به تمام معنا هستید
جین: شما دخترا هم خیلی ضعیف هستین
من نمی خواستم دوباره بریم دفتر مدیر پس سریع داد زدم که تمومش بکنن
آنی: بس کنید دلتون می خواد دوباره برید دفتر مدیر اگر می خواید در از اون طرفه و سریع برید مدیر هان گفت که چون امروز اولین روز مدرسه هست ازمون نمره کم نمی کنه ولی انگار شما ها خیلی دلتون می خواد ازتون نمره کم بشه
جیسو: آره حق با آن شما ها خیلی دلتون می خواد ازتون نمره کم بشه
جیمین: نه بیشتر دلمون می خواد از شما دخترا نمره کم بشه
رزی: اون وقت چرا
جیمین: اذیت کردن شما باعث خنده ی ما میشه
من که دیگه کلافه شدم سریع رفتم سمت اون پسر رو مخ و تو صورتش نگاه کردم
آنی: اگر واقعا لذت میبری چرا دختر های دیگه رو اذیت نمی کنید مثل همون دختره که الان باهاش بهم زدین
یونگی: اذیت کردن همه شما دخترا لذت بخشه ولی برای شما ها خیلی جالب تره
آنی: فکر کردی کی هستی که این جوری حرف می زنی
YOU ARE READING
عشق یا تنفر
Short Storyپنج تا دختر و پنج تا پسر که تازه وارد دبیرستان شدن و با هم آشنا میشن نفرت زیادی به یک دیگر دارند و همیشه با هم مشکل دارن ولی یکی از دخترا و پسرا علاقه زیادی به همدیگه پیدا می کنند که همین ممکنه باعث... ژانر: عاشقانه و مدرسه ای لیزکوک ، رزمین ، جینس...