عزیزانم اگه میخوایید پارت بعدی ساشا توی واتپد آپ بشه و پارتهاش رمزی نشن؛ شرط آپ رو تا یکشنبه برسونید تا براتون همینجا آپش کنم.شرط آپ: 90 ووت و 80 کامنت.
_ فقط امشب، جوری تظاهر کن که انگار اون اتفاقات تلخ هیچوقت بینمون نیفتاده کارتر.
جونگکوک بهحرف تهیونگ گوش داد و لبهای پسر رو توی دهنش کشید. تهیونگ میبوسید و بهطرز وحشیانهای بوسیده میشد. مو سپید لبهاش پارهاش رو زبون میزد طعم خون توی دهنش میپیچید شکایتی نداشت، اون لایق بدترینها بود.
میخواست اینطوری درد قلبش رو التیام بده، تمام این مدت پلکهای خیس رو فشار میداد و نوک انگشتهاش رو به پشت گردن کارتر میکشید. اسلحهی جونگکوک همونجا بود، درست کنار شیشههای مشروب و کارآگاه جوان حتی از لمس کردنش هم میترسید.
نگاهش رو بالا کشید و اون رو به چشمهای براق مرد قفل کرد. نفسش بوی اسکاچ¹ میداد، آخرینباری که این احساسات رو تجربه کرده بود رو حتی دقیق بهیاد نمیآورد! کارتر جوری بدنش رو به خودش عادت میداد که ناخواسته همه رو پس میزد، مثل یک معتاد چیزی جز دستهای زمخت مرد نمیتونست اون رو راضی نگه داره و خونش رو به غلیان بندازه.
بارهاوبارها تصمیم گرفته بود این حس مزخرف رو از خودش دور کنه اما نمیتونست، هیچکس بعد از جونگکوک تهیونگ رو راضی نمیکرد، چون علاوه بر قلبش جسمش هم مال کارتر شده بود.
چقدر بد بهحال پسری که سعی میکرد هرطوری شده کارتر رو از توی زندگیش بیرون بندازه؛ اما صادقانه نمیتونست. جونگکوک گرسنه، از پایین طوری بهش نگاه میکرد که انگار شکارشه!
انگشتهاش راه خودشون رو به رونهای کارآگاه پیدا کرده و اون رو میفشرد؛ همهی احساساتش برانگیخته شده بود و تحریکش میکرد خیلی زیاد و شدید!
_بعد از من، با کس دیگهای تجربهاش کردی؟!
صداش عمیق و زمخت بود، انگار انتظار داشت تهیونگ مثل یه باکرهی احمق همهچیز رو بهش اعتراف کنه. چرا فکر میکرد کارآگاه باید روابط جنسی گذشتهاش رو برای اون شرح بده؟! از آتیش توی نگاهش مشخص بود که چقدر باید در برابرش محتاط باشه؛ اما با این حال تهیونگ پوزخندی بهش زد و جواب داد:
_ انقدر زیاد که نمیتونم بشمارمش!
داشت بهوضوح دروغ میگفت اما چه اهمیتی داشت؟! اونها شبیه یه کاپل عادی نبودن، مثل بقیه زندگی نمیکردن و احتمالا، حتی نمیشد بهشون گفت خانواده!
طعم تلخِ الکلی که از لبهای کارتر دزدیده بود، توی سلولبهسلول تنش میپیچید و چشمهاش رو خمارتر از حالت عادی میکرد. هرچند مرد جوان با همون حالت میخندید و نمیدونست چه بلایی داره سر قلب جونگکوک میاره.
YOU ARE READING
𝐒𝐀𝐒𝐇𝐀
Actionکارآگاه جوان، کیم تهیونگ بعد از مدتها برای حلکردن یکی از پروندههاش به مشکل میخوره! پروندهای که متعلق به مفقودشدن پسر خودش، ساشاست! اما ماجرا زمانی ترسناکتر میشه که میفهمه متهم ردیف اول این پرونده کسی نیست جز همسر سابقش، جونگکوک کارتر.