𝗣𝗮𝗿𝘁 𝟵 🔞

4 0 0
                                    

با احساس نفسای داغش دوباره حس ارامش سراغم اومد... اروم نزدیکتر شدو دوباره اون لبای وسوسه انگیزشو روی لبام گذاشتو شروع کرد به میک زدنشون.. دستامو روی سینه هاش گذاشتمو توی بوسه همراهیش کردم. یه دستشو دور کمرم بردو دست دیگشو روی دست چپم گذاشتو خوابوندم روی مبل... بوسه ای روی گردنم گذاشتو تو گردنم گفت:
-برو تو کلاست... دیرت شده.
سرش از تو گردنم فاصله گرفت...
+اگه بهت بگم عاشقت شدم اونوقت چی؟
-اونوقت دیگه بدجوری تو داممی بیبی بوی.
اینو توی گوشم گفت که باعث شد لرز تمام بدنمو گرفت.
*Jungkook*
دیگه نتونستم تحمل کنم لباساشو تو تنش جر دادمو روش بیشتر خیمه زدمو و شروع کردم به کیس مارک گذاشتن روی گردنش... ناله ی خفیفی کرد که باعث شد بیشتر تحریک بشمو بوسه ها رو هات تر و تند تر کنم.
+اه اه...اه
-اخخخ لعنتی...
گردنشو بیشتر لیس زدمو و کاملا جای کیس مارکامو خیس کردم.
+ اقای..جو...جونگکوک؟
بوسه ای روی گردنش زد.
-همم؟
+ل...لباسام..
-مهم نیست نمیزارم دیگه بری...
+و..و..وولی؟
-گفتم دیگه تو داممی‌... خود می‌برمت خونه.
پاهاشو باز کردمو شروع کردم به کاشتن بوسه های عمیقی روی عضو کوچیکش...
+اهههه ددی....
-با تن ناله هاش فهمیدم که درست انجامش دادمو داره لذت میبره...
+مم...همم
بالاتر اومدمو شروع کردم به مکیدن نیپلای خوشگلش...
+ددی... نمیتونم تحمل کنم خواهش میکنم... -مممم خیلخوب...
عضومو روی ورودیش قرار دادم قبلش شروع کردم به خیس کردن سوراخش با زبونمو اروم انگشت اول و لعد انگشت دوممو بهش اضافه کردم‌...
+ایییی..
-ششش تحمل کن.
اینو با صدای عمیق و بمم گفتم تا ارومش کنم بعد از چند ثانیه که مطمئین شدم امادس دیکمو روی ورودیش تنظیم کردم‌. به قیافه ی خوشگلش که کاملا از لذت پر شده بود نگاه کردم... خیلی قشنگ و قابل پرستش بو . اروم خم شدمو شروع کردم به بوسیدن اون لبای تپلو شیرینش.... بعد روی لباش گفتم:
-اماده ای؟
سرشو به نشونه تایید تکون دادو اروم شروع کردم به بوسیدنش و خیلی اروم عضومو واردش کردم...
+اهه جونگکوک تروخداااااا درش بیار
داشت گریه میکرد مشخص بود خیلی درد داره واسه همین تو گردنش بعد بوسیدنش گفتم:
-اگه الان تمومش کنیم که فایده نداره..داره؟ الان بهش عادت میکنی نترس..
اینو حین این که اروم بوسش میکردم بهش میگفتم که باعث شد اروم تر بشه...
. . . . . . .
هردوشون عرق کرده بودنو غرق لذت شده بودن. جیمین با نفس نفس زدن گفت:
+اههه...ددی...دیگه...نمی..نمیتونم.. تحمل...کنم...دارم دیوونه...اههه...میشم.
اینو گفتو از سر لذت لباشو گاز گرفتو سرشو برد عقب و چشماشو روهم فشرد.. جونگکوک همون موقع خم شدو هیکی های عمیقی رو گردن جیمین میزاشت.....
+ددی...محکم...تر.
جونگکوک بدون اینکه چیزی بگه سرعتو زیاد تر کردو محکم تر می کوبید.. خم شدو تو گوش بیبیش زمزمه کرد:
-اه وقتی ..ا..اینجوری...التماس میکنی خیلی خوشگلتر میشی...
لپ جیمینو بوسیدو بعد از چند دقیقه با احساس داغی زیر شکمش ناله ی جذابو بمی ای کردو جیمینم با ناله ی ظریفش روی پتو کام شد جونگکوکو توی جیمین.. کنار بدن بی حال جیمین دراز کشیدو بدنی که از لذت میلرزیدو تو اغوشش کشید.
-چجوری بود..؟
جیمین لبخند محوی زدو به جونگکوک نگاه کرد.
+بهترین سکس عمرم بود...
جونگکوکم خندیدو بوسه ی داغی روی پیشونیش گذاشت.

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: 14 hours ago ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

𝑻𝒆𝒂𝒄𝒉𝒆𝒓 𝒊𝒔 𝑴𝒚 𝑫𝒂𝒅𝒅𝒚Where stories live. Discover now