Seventeen

4.1K 504 640
                                    

کوکو به اونی ک خودش میدونه و سلام به شما عشقا ☺️👋

ووت و کامنت یادتون نره.

با حس خوب خنکی روی پوستش هومی کرد و با لبخند چشم هاش رو بست.

با شنیدن غر غر های نایل بیشتر به سمت چپ رفت تا اونم بتونه دراز بکشه.
یکم ماسک ورقه ای روی صورتش رو جابه‌جا کرد و ازش پرسید: ببینم پس زی کجاست؟

ن- لیام داره ورزش میکنه.

با گیجی چند بار پلک زد: خب چه ربطی داره؟

ن- وقتی لی داره ورزش میکنه اون میشینه رو صندلی، با چشمای قلبی تشویقش میکنه و سیکس پکای عرقیشو دید میزنه. دیده شده که گاها پاپ کرن هم خورده!

پوفی کرد و چشم چرخوند. بعد از گذشت چند دقیقه، در باز شد و زین با گونه های قرمز و لبخند به لب داخل شد.

ن- اووووووه... قرمز شدی! پینو چه حرکتی زده باز؟

پسر مو مشکی اخمی کرد، ماسک روی نایت استند رو برداشت و مثل اون ها برعکس، روی تخت کنارشون دراز کشید.

ز: هیچی!
ماسک رو از بسته بیرون آورد و روی صورتش گذاشت.
ن- تو که راست میگی!
ز- هرچی دلت میخواد فکر کن.

ن- هِیییی... کاشکی میذاشتن هری بمونه!

با یادآوری هری که مدام اصرار داشت اونم شب رو پیششون بمونه و ادوارد و مارسل مجبور شده بودن به زور ببرنش، لبخند به لباش اومد.

ز-تو که ازش خوشت نمیومد!
ن- بهش نگین اما تو اون چند روزی که اونجا بودم نظرم عوض شد! درسته سر قضیه اون بچ خیلی گند زد و همیشه عجیب غریب لباس میپوشه و شوت میزنه ولی خب پسر خوبیه.

دست به غیبتشم خوبه! یکم برامون از این هالیوودیا و کارداشیانا که دیدشون تو مهمونیا میگفت.

ز- مطمئنم بدون وجود هری بازم زمان برا غیبت و حرف زدن کم میاری نی!

ن- حالا این یه هفته ای که من نبودم چه طوری بود؟

با یاداوری روزهای گذشته، لبخند به لباش اومد: خوب... خیلی خوب!

ن- اون لبخند مسخرت خودش جواب بود!
با ارنجش ضربه محکمی به پهلوش زد.

ن- وات د فااااک! این دیگه واسه چی بود؟!
- برای افکار منحرفانت!
ن- من که چیزی نگفتم!
- من تو رو میشناسم! میدونم چی تو اون مغز کثیفت میگذره!

ن- این بود جواب تموم خوبیام؟
لب هاش رو جلو داد و چند بار پلک زد.

- منظورت از خوبی همون پولیه که برای اون لباس های بیریخت حروم کردم و حالا نمیدونم چیکارشون کنم؟

نایل زد زیر خنده: وااااای پسر با اون زرده قیافش شبیه آدمهای اسهال شده بود! در ضمن تو دیگه قراره یه استایلز بشی! اینقدر خسیس نباش، بدشون به خیریه ای چیزی....
هی راستی! این چه درخواست دادن فاکیه بدون کادوئیه*؟! خیر سر‌شون مولتی میلیونرن!

You'll also like

          

- ما دیگه تو قرن نوزدهم زندگی نمیکنیم نایلر! الان عصر برابری جنسیتیه! پس شات.آپ!

ز- به نظر من که تا الان زیادی هم خرج کردن!
با دیدن صورت گیجشون ادامه داد: صورت حساب کردیت کارت های این ماهشون رو دیدم و حدس بزنید چی؟

ن، ل- چی؟

ز- هر 24 ساعتی که اون بادیگارد ها جلوی در ورودی پنت هاوس می ایستن، 1500 تا براشون آب میخوره!

- وااات د فااااک؟!
ن- الان یعنی شان هم اینقدر حقوق میگیره؟!

ز- منم همین فکرو کردم و یکم تو گوگل سرچ کردم. انگار این بادیگاردها از یه شرکت امنیتی خیلی کله گندن و سرویس های خاص، برای ادمای خاصی ارائه میدن.

احتمالا هر کدوم از اون غول ها یه چیزی تو مایه های نینجا اند و تنهایی چند تا آلفا رو حریف میشن که اینقدر حقوق میگیرن!

ن- واااای پسر! چه خفن!

بعد از چن دقیقه کوتاه، نایل دوباره سکوت به وجود اومده رو شکست: ببینم به ادوارد هم گفتی دوسش داری؟

ز-چییییی؟؟؟!! مگه به بقیشون گفتی؟!

ن- ساعت خواب! یکم بیشتر کلت رو بکن تو ک...
که با ضربه دوباره آرنجش به پهلوش، ساکت شد.

ل- آره! اولین نفر هری به من گفت. بعدش من به مارسل گفتم...

ز- خب؟ ادوارد چی؟

هر دو با دیدن صورت سرخ شدش ابرو بالا انداختن.

-خب... ادوارد... اول اون به من گفت...
و بیشتر از قبل قرمز شد.

ن- فقط گفت؟

-خفه شو نی!

ن- اوه کامااااان! ما رفیییییقییییم!

- خ.. خب... چند روز پیش وقتی بیدار شدم... فقط من و ادوارد تو تخت بودیم و منو بغل کرده بود...

نایل دستش رو تگیه گاه سرش کرد و با زین نگاهی رد وبدل کرد:خب؟؟؟

دستش رو بالا آورد و خودش رو سرگرم ناخون هاش نشون داد: در همین حد بدونین که اگه مارسل سر نرسیده بود... یکم چیز میشد دیگه...

ز_هووومم!
ن- پس اولین میک اوت با ادوارد!
- درستش میک لاوه!
ن- حالا هر چی!

ز- راجب آینده با هم صحبت کردین؟
- آره! قراره شد بعد از تموم شدن دادگاه، با هرکدومشون سر یه قرار برم.

ز- فقط همین؟
با گیجی پرسید:پس دیگه چی؟!

پسر بلوند، نوک انگشت اشاره و شصتش رو بهم چسبوند و انگشت وسطیش رو تو سوراخ به وجود اومده، عقب و جلو کرد: یعنی این!

- فاک آف نایلر!
ن- ادای آدمای تنگ رو برای من در نیار!

ابروهاش رو بالا انداخت و انگشت اشارش رو به سمتش گرفت: محض یادآوری بهت میگم که من باکرم!

TRIPLE S (StylesTriplets+Louis )Where stories live. Discover now