(پرنسسا چانیول مو قرمزمون)
مثل همیشه کای صبح روم آوار شده بود و میخواست منو از رویای شیرینم جداکنه..
ناخوداگاه نگاهم سمت تخت پارک چانیول کشیده شد و با نبودنش ابروهام از تعجب بالا پرید.
روبه کای که درحال کمک کردن به کیونگسو تو پوشیدن کتش میکرد کردم و پرسیدم.
_پارک چانیول کجاست؟؟؟ =/ابروهای کای هم با شنیدن سوالم بالا پرید.
کای_تو زود بلند نشدی اون رفت سلف تا برای صبحونه برامون جا بگیره، مگه کاریش داشتی؟یکم هول شدم.
_چی؟ اها...نه..برای چی کاریش داشته باشم؟ فقط دیدم نیست کنجکاو شدم شما هم برین تا من اماده شم پشت سرتون میام.کای با چشمای ریز شدش بهم کوتاه خیره شد.
وقتی اونطور بهم نگاه میکرد انگار تو صحنه جرمم دوبین مدار بسته بوده اون همه ی کارای منو با کیفیت فول اچ دی دیده..نگاهمو ازش دزدیدم و سمت کمدم رفتم پیرهن صورتی استین کوتا و شلوار سفیدی رو پوشیدمو سمت سلف حرکت کردم مثل همیشه نگاه های بقیه رو نادیده میگرفتم. وقتی رسیدم کای و کیونگ دستاشونو بلند کردن و پارک چانیول هم جفتشون بود و داشت مربا رو نون تستش میمالید طوری اینکارو انجام میداد انگار اینکار به جونش بستگی داره. تو خیالم خودمو نشکون گرفتم و افکار خیالی و دود مانندو کنار زدم.
بین کای و کیونگ جا گرفت و تا باسنم صندلی رو حس کرد دستی رو شونم نشست.
چشمامو به کسی دوختم که تو این دوسال بیخیال گیر دادن بهم نمیشد! (کریس)کای که با دیدن دوباره ی اون رگ تعصبش بالا زده بود با صدای نسبتا بلندی که سعی در مهارش داشت گفت
کای_یا همین الان اون دست کثیفتو از روی شونه ی دوست من برمیداری یا درد کشیدن دوست داری!
ببین، من ددیه مهربونی نیستما!با توجه به اینکه یبار از دست کای کتک خورده بود هنوز یه نیمچه ترسی ازش داشت ولی با همون قیافه خونسرد همیشگیش بهم نگاه کرد.
کریس_بک یه شانس بهم بده! من همه چیزمو بهت میدم و کمی توجه ازت میخوام بهم توجه کن، لطفا!
YOU ARE READING
Sexy roommate
Fanfictionنابغه ی داستانمون میخواد تو حرفش موفق بشه اما این بین گرایشش مشکل زیادی براش داره درسته همه باهاش کنار اومدن اما همه میخوان نابغمون رو به سکس معتاد کنن. این بین چی میشه اگه بکهیونی که برای بازیچه نشدن تلاش کرده.. کاملا غیر منتظره هم اتاقی جدیدی داشت...