کوک:لباست حتی ی قرون هم نمی ارزه ی صد دلاری در اوردم و پرت کردم تو صورتش
کوک:اینم پولت
دست بکهیون رو گرفتم و رفتم سر میز
بچه ها: اوهههههه چه جوری دخلش رو آوردی پسر کارت عالی بود
کوک:ما اینیم دیگه ...
———————————————
ته
با پسرا رفتیم کافه تریال و جونگکوک و پسرا رو دیدیم که جای ما نشسته بودن
رفتیم سمتشون شنیدم که جین به کوک چی میگفت
جین:کوک بیا بریم ی جا دیگه بنشینیم زود باش تا نیومده
کوک:چرا باید برم ی جا دیگه همین جا میشینیم دیگه مگه مشکلیه
ته:اره مشکلیه تو سر جای ما نشستی
کوک:چی تو سر جای تو اها حتما اینجا مال عمه ته
ته:چی گفتی
کوک:هیچی
وسایل هاشو برداشت و رفت سر ی میز دیگه این پسر خیلی دست نیافتنیه میخوامش هرجور شده
کای:ته آنقدر نگاهش نکن خوردیش
ته:مال خودمه نگاهش میکنم مشکلیه
کای و چانیول: اوههه
چان:پس ماله توعه عمرن بتونی داشته باشیش
ته:میخوای شرط ببندیم
چان:ببندیم سر ۱۰ میلیون وون شرط میبندم نمیتونی داشته باشیش
کای:سر ۱۲ میلیون وون شرط میبندم نمیتونی
ته:سر ۲۰ میلیون وون شرط میبندم میتونم
کای : باشع قبوله
کای:بچه ها اونجارو ببینین
چانیول:اون بک من نیست
ته:چرا هست
چانیول:بزار برم ببینم چیکارش داره
دستش رو کشیدم
ته:بشین فعلا کوک رفت سمتش
چانیول:کوک چرا من باید برم
کوک:بزار خودنماییش رو ببینم تا بتونم همش رو بزنم احمق
چانیول:باشه
چانیول نشست سر جاش
و من به مکالمه اونا گوش میکردمبک:ببخشید نمیخواستم بریزم روت ولی از دستم افتاد دیگه
..:مگه کوری یا دست و پاچلفتی هستی
کوک:فعلا که تو بیشعوری
..:چی گفتی من چیم
کوک:بیشعور نوشیدنی رو از بکهیون گرفتم رو روش ریختم
کوک:ببخشید از عمد نبود
..:تو عوضی چه طور جرعت میکنی رو من اب بریزی
کوک:به همون جرعتی که تو زر مفت میزنی
..:نکنه دوست پسرشی
کوک:شاید به تو چه
..باید پول لباسم رو بدی
کوک:لباست حتی ی قرون هم نمی ارزه ی صد دلاری در اوردم و پرت کردم تو صورتش
کوک:اینم پولت
دست بکهیون رو گرفتم و رفتم سر میز
بچه ها: اوهههههه چه جوری دخلش رو آوردی پسر کارت عالی بود
کوک:ما اینیم دیگه
ته
واو این پسره منه دیگه
کیفم رو ورداشتم و سمت کلاس هنر راه افتادم
اره درسته من کلاس هنر ندارم در اصل کلا کلاس ندارم ولی اون بانی کوچولو کلاس هنر داره
وارد کلاس شدم
آقای لی: اقای کیم شما اینجا چیکار میکنین شما کلاسی ندارین الان و میتونین برین
ته
رفتم دم گوشش گفتم
ته:من اینجا میمونم و تو تیم جئون باید باشم امروز مگه تیم درست نمیکنی
آقای لی:چرا ولی شما هنر ندارین
ته:پس از این به بعد کلاس هنر دارم
و رفتم روی ی صندلی نشستم
هه من اینم دیکع
بعد از چند دقیقه کوکی اومد تو اینه اومد بلاخره
تا چشمش بهم خورد تعجب کرد
و منم ی چشمک زدم
رفت روی ی صندلی نشست
آقای لی: خوب بچه ها من آقای لی هستم و استاد هنر شمام و میخوام شمارو به همتون رو به گروه دونفره تقسیم کنم و اسماتون رو هم نوشتم هرکی رو خوندم برن پیش اون شخص ی که هم گروهی شونه بشینن
آقای لی اسم همه رو گفت و الان نوبت کوک بود
آقای لی: آقای جئون شما با آقای کیم هم گروهی هستین پس برید پیشش بنشینید
کوک:کدوم آقای کیم
آقای لی: پیش کیم تهیونگ
کوک:چی شوخی میکنین
آقای لی : نه خیلیم جدیم پس برین بنشینین
کوک:باشه ممنون
کوک اومد سمتم و پیشم نشست
ته:سلام
کوک:سلام تو اینجا چیکار میکنی اصلا
ته:سر کلاسم هستم
راستی پریشب قول دادی باهم بریم بیرون پس شب بریم بیرون
کوک:من قول ندادم و با تو جایی نمیام
ته:ازت پرسیدم میای یا نه نه نپرسیدم
شب در خونتون منتظرت میمونم بهتره بیای باشه بانی
کوک:به من نگو بانی و بعدش هم شاید بیام نمیدونم من مثل تو بیکار نیستم ...
اینم از این پارت خواب بهتون قول دادم پارت بزارم و گذاشتم
YOU ARE READING
My heart
Romanceمدرسه ای/ کمی اسمات/ عاشقانه/ هپی اند چی میشع اگه جونگکوکی که نصف عمرشو تو امریکا گذرونده برگرده کره چی میشه اگه تو دانشگاه با یک آدم عوضی اشنا شه چی میشه اگه درگیر احساساتی بشه که ازش سر درنمیاره..... Copel: Vkook, yoonmin, namjin, jhope+Jennie...