14: J like JIN

677 197 19
                                    

- باید بری دیدنش هیونگ.

جانگکوک خطاب به یونگی گفت و کنارش روی تخت نشست و ادامه داد:

- کسی که از دریا خارجت کرد و به بیمارستان منتقلت کرد خودش بود. تمام مدت با اون لباسای خیس کنار تختت نشسته بود و جُم نمیخورد تا جایی که یکی از پرستارا مجبورش کرد لااقل کنار شوفاژِ توی سالن بایسته تا حداقل لباساش یکم خشک بشن.

یونگی نفس عمیقی کشید و خودش رو روی تخت رها کرد:

- اون دیوونه اس! تو پیشم بودی، میتونست بره خونه و لباساشو عوض کنه.

- خب این که عادیه، از ویژگی های آدمای عاشق دیوونه بودنه.

- چرت گفتنو تمومش کن کوک.

یونگی گفت و ساعدش رو روی پیشونیش گذاشت.

- چرت نمیگم. اون عاشقته، یعنی همیشه بوده اما تو هیچوقت نفهمیدی.

یونگی کلافه بلند شد و دوباره کنار جانگکوک نشست.

- چرا داری واسه خودت داستان سازی میکنی؟ حالت خوبه؟ سرت به جایی نخورده؟

- بزار یه رازی رو برات فاش کنم آقای پیانیست، اون پاکت های کرافتی که از دوران دانشجویی تا الان از شخصی به نام جِی دریافت میکردی رو سوکجین هیونگ برات میفرستاده.

- تو...

جانگکوک نذاشت یونگی حرفش رو ادامه بده. از روی تخت بلند شد و به سمت در رفت:

- بهتره بری سراغش و از خودش توضیح بخوای. لطفا نزار قلبش بیشتر از این درد بکشه.

اینو گفت و به آرومی از واحد یونگی خارج و شد در با صدای تیک کوتاهی پشت سرش بسته شد.

یونگی اما همینطور که با چشم های گرد شده به در بسته ی مقابلش خیره بود، سلول های مغزیش درحال چیدن تمام تکه های پازل کنار هم بودن.

از همون شب اول که سوکجین به سوئیتش توی هتل بردش و نذاشت که توی بارون به خونه برگرده تا تک تک زمان هایی که با حسی عجیب توی صدا و چشم هاش "یونگیا" خطابش کرده بود، حتی تمام مکالماتون کوتاهشون از ذهنش درحال عبور بودن.

از روی تخت بلند شد و با عجله به سمت جالباسی کنار در خروجی رفت، کتش رو پوشید و با لمس جیب هاش و اطمینان حاصل کردن از بودن کلید و کیف پولش توی جیب کتش خیلی سریع از واحدش خارج شد.

نمیخواست منتظر تاکسی بمونه، باید ماشین جانگکوک رو قرض میگرفت.

***

- مدیر کیم کجاست؟

یونگی این سوال رو از دختری که پشت میز اطلاعات بود پرسید و به چشم های گرد شده ی دختر خیره شد.

- اوه آقای مین! شما حالتون خوبه؟ دیروز خیلی ما رو ترسوندید.

- ممنون از نگرانیت اما میشه بگی مدیر کیم کجاست؟

Moonlight Sonata | ᴊɪɴ+ʏɢ Where stories live. Discover now