پارت ۲۲

2.1K 372 98
                                    

٪به درخواست زیاد شما، نوه و فرزندان عزیزم روانشناس خانوادگی گرفتم...هروقت نیاز داشتید بهش خبر بدید
اشاره‌ای به نوه‌هاش کرد وگفت
٪حتی شما که چندروز رو با این پارک گذروندید...اولین نوبتو خودم‌گرفتم
و رفت
قهقهه ای زدم که صدای رز باعث شد به طرفش برگردم
▪︎میبینم تو این چندوقته بدجوری اینارو اذیت کردی
دستمو روی بال کوچیک اردکم کشیدم و گفتم
+نه بابا اینا خیلی حساسن
▪︎میای یه کاری کنیم؟.
کنجکاو به رز که نشسته بود کنارم نگاه کردم
+چیکار کنیم؟
نگاهی به اطراف کرد و سرشو آورد نزدیک گوشم و گفت
▪︎توی اتاقم آهنگ بذاریم و پارتی بگیریم البته خوراکی هم میدزدیم
با لبخند بزرگی گفتم
+پیژامه پارتی خوبه؟
لبخندش خشک شد
▪︎چی؟
با نیش باز گفتم
+پیژامه میپوشیم و بعدشم با بالشت همدیگرو مثل چیز میزنیم تا یکیمون خفه شه بمیره
اخمی کرد و گفت
▪︎حق داشتن
+چی؟
▪︎هیچی هیچی ببین من پیژامه ندارم تو خواستی پیژامه بپوش ولی بالشتو خوب اومدی، اوکی پس من میرم توی اتاق همچیزو جور میکنم توام خوراکی بدزد بیار. راستی اردکتو با خودت نیار
با ناراحتی گفتم
+پس پسرمو چیکار کنم؟
▪︎بذارش توی حوض
لبخندی زدم و گفتم
+فکر خوبیه بزن قدش
و دستامونو بهم کوبیدیم اما یهو دادی زد و دستمو محکم گرفت
+چیشد؟
▪︎چقدر دستات بامزست نگاه کن از دستای من کوچولوتره
با حرص دستمو از دستش بیرون کشیدم و گفتم
+برو بابا زنیکه بی درو پیکر
و اردکمو بغل کردم و به طرف محوطه رفتم

+هی رز درو باز کن
در که باز شد سریع وارد اتاقش شدم که دهنم از خفن بودن اتاقش باز موند.
+هی تو موتور داری؟
صدای پوزخندش از پشت سرم اومد
▪︎چی فکر کردی؟ من توی اکثر مسابقات موتور سواری اول میشم
درحالی که ظرف پر از خوراکی رو روی میز میذاشتم گفتم
+تو خیلی خفنیا
▪︎توچی؟
با تعجب بهش نگاه کردم
+چی؟
تیشرت ساده‌ی مشکیش رو روی نیم‌تنه‌ی اسپرتش پوشید و گفت
▪︎ توی چه مسابقاتی شرکت کردی؟
لبخند غمگینی زدم و گفتم
+من؟ منکه هیچی آ..آخه وقت نمیشد اما پسرا توی خیلی از مسا...
رز پرید وسط حرفم
▪︎اوکی فهمیدم بیخیال بیا شروع کنیم.
پیژامم رو کشیدم بالا اما باز پاچه‌هاش روی زمین کشیده میشد، نگاهمو روی شلوار بگ شش جیب رز چرخوندم
+با این راحتی؟
شونشو بالا انداخت و گفت
▪︎آره
همون موقع آهنگی رو پلی کرد که باعث شد لبخند بزرگی بزنم و رقص نور رو روشن کنم
(یک ساعت بعد)
با خوردن بالشت روی صورتم روی تخت افتادم و دادی زدم دوباره بالشت توی شکمم خورد که باعث شد قهقهه ای بزنم و بالشتمو توی صورت هانا که روم خم شده بود بزنم اما متاسفانه بالشت پاره شد و کلی پر توی هوا پخش شد
رز شروع کرد به خندیدن و دستامو با دستش گرفت و گفت
▪︎ که بالشتو میزنی تو صورتم
و کمی خامه از روی کیک برداشت و توی صورتم مالید که دادی زدم اما با قطع شدن آهنگ هردومون با بهت سرمونوچرخوندیم طرف در که با چندتا‌از نوه‌های کیم مواجه شدیم
رز با درک موقعیت دستامو ول کرد و صاف نشست.
+هه هه
نگاهمو چرخوندم که دیدم اتاق تقریبا ترکیده بود
و پر‌ها هنوز توی هوا شناور بودن
+ای بابا چقدر جالبه پر‌ها تو هوا معلقن
__________________________________
منو رز با دهن کجی به کیم که داشت کلی قرص میخورد نگاه کردیم
+خو آخ..
با دادی که زد دهنم رو بستم.
٪من مطمئنم همش زیر سر توعه پارک
خواستم بگم رز برنامشو چیده بود اما بیخیال شدم و گفتم
+ای بابا از کجا فهمیدی
رز خواست چیزی بگه که علامت دادم بهش تاچیزی نگه
٪کل عمارت رو تمیز میکنی بدون استراحت وگرنه اردکتو جلوت سلاخی میکنم
و بعد بلند شد و گفت
٪زنگ بزنيد به اون روانشناس بگید بیاد اینجا
~اما قربان ایشون تازه از اینجا رفتن
با حس دردی که توی بدنم پیچید آخی گفتم و خودمو بغل کردم کیم هم وایستاد و بهم زل زد
نوه‌های کیم که داشتن سر یه چیزی بحث میکردن یهو ساکت شدن و به من نگاه کردن
٪پارک؟تو رفتی تو هیت؟
با تعجب نفس عمیقی کشیدم که رایحه گل رز قوی توی دماغم پیچید
+آره انگار
کیم که انگار داشت سردرد میشد گفت
٪جفت داری؟
ایندفعه صدای هانول توی گوشم پیجید
●نداره
پشت چشمی واسش نازک کردم مرتیکه به تو چه آخه .
کیم با عصبانیت داد زد
٪پس تا قبلش چه غلطی میکردی الانم همونکارو بکن اینجا پر از آلفاست
سئوک با صدای تحلیل رفته‌ای گفت
○قبلا ما روش رایحمونو میذاشتیم
کیم اخمی کرد و گفت
٪امکان نداره اجازه بدم که...
با حس رایحه‌ی قویم دستشو روی سرش گذاشت و گفت
٪فقط نوه‌هام رایحشونو میذارن اجازه نمیدن بچه‌هام اینکارو بکنن و اینکه...نمیخواد عمارت رو تمیز کنی
و رفت
با صدای محکم نامجون همه بهش زل زدیم
=انگار چاره‌ای نیست حداقل برای بقیه‌ی آلفاهای این عمارت لازمه که روت رایحه بذاریم
با حرص گفتم
+برو بابا نه نفر بیان رو من رایحه بذارن؟ همینجوری خیلی از رایحه‌هاتون خوشم میاد
شوگا با پوزخند گفت
#نه که ما خیلی دوست داریم روت رایحه بذاریم
با لبخند گفتم
+معلومه دیگه شما با رایحم آروم شدید اصلا حال میکنید باهاش
شوگا خواست بهم حمله کنه که جیهوپ اجازه نداد
=اینم درسته‌...رایحه.های تهیونگ و جونگکوک‌ توی حالت عادی قویه گمونم همون کافی باشه
سرمو تکون دادم که سئوک گفت
○اما...
=اما و اگر نداریم وضعیت ما که آلفاهای قدرتمندی هستیم اینه بقیه خدمتکارا..
چیزی‌نگفت و اونم رفت

(هیت توی فیک‌من اینجوریه که کسی که هیت میشه نه دردی زیادی داره نه هورنی میشه فقط رایحش خیلی قوی میشه و باعث میشه بقیه آلفاها اذیت شن و یا بعضیا زودتر رات شن اما اگر اون امگا جفت داشته باشه و یا آلفا روش رایحه بذاره اون رایحه ملایم تر میشه<چونکه امکان داره آلفاهای دیگه زودتررات شن ممکنه که این امگا در خطر باشه> و اینکه چون نوه‌های کیم با رایحه‌ی جیمین آروم‌ میشن و براشون خوشاینده زیاد اذیت نمیشن)

(هیت توی فیک‌من اینجوریه که کسی که هیت میشه نه دردی زیادی داره نه هورنی میشه فقط رایحش خیلی قوی میشه و باعث میشه بقیه آلفاها اذیت شن و یا بعضیا زودتر رات شن اما اگر اون امگا جفت داشته باشه و یا آلفا روش رایحه بذاره اون رایحه ملایم تر میشه<چونکه ام...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

دوباره رز:>

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


دوباره رز:>

سلاممم
بچه‌ها من‌ چون دوباره سرما خوردم یکم بیحالم و خیلی نتونستم این پارت رو طولانی و طنز بنویسم امیدوارم فردا بتونم یه پارت دیگ بذارم و جبرانش کنم
ممنونم از کسایی که بهم فیلتر شکن معرفی کردن^-^
ممنون از حمایتاتون و خوشحال میشم اگر فقط حامی رو دنبال میکنید به اون یکی بوکم(نحسی)هم یه سر بزنید

حامی(ویکوکمین)Where stories live. Discover now