زین: دیکمو ساک بزن مرد
زین: اما با این حال منظوری ندارم داداش
{ جایی که زین و لیام بهترین دوستای هم دیگه ن اما کارایی میکنن که دوستا نمیکنن }
{کتاب عکس داره و باید آنلاین خونده بشه}
Translated by : @IWontBeTheOne & @_blueshift
زین: دیکمو ساک بزن مرد
زین: اما با این حال منظوری ندارم داداش
{ جایی که زین و لیام بهترین دوستای هم دیگه ن اما کارایی میکنن که دوستا نمیکنن }
{کتاب عکس داره و باید آنلاین خونده بشه}
Translated by : @IWontBeTheOne & @_blueshift
کاپل اصلی: تهکوک|کاپل فرعی: سپ و مخفی
جونگ کوک فریاد زد و دوباره گفت
+من هیچ کاری نکردم، چرا هیچکدومتون حرفامو باور نمیکنید؟ چرا نمیزارید زندگی کنم؟؟؟
جونگ کوک یه قدم دیگه به عقب رفت.
+من دیگه خست...