21;

56 17 24
                                    

از درد سینه اش و سرفه های مداومی که بهش امون نفس کشیدن نمی‌داد، توی خودش جمع شد و مشتش رو محکم به سینه اش فشرد.

درد غیر قابل تحملی رو تحمل می‌کرد. به کنج خونه تکیه زده بود و هربار نفس کشیدنش کافی بود تا درد سینه اش تا پارگی های لبش بیشتر از قبل سرو صدا کنه و بهش فشار بیاره.

-برید تو، اونجاست

هنوز هم چشم‌هاش بسته بود. سرش رو به دیوار پشت سرش تکیه زده بود و به دست های اطرافش اجازه می‌داد تا با راحتی بدنش رو بررسی و زخم‌هاش رو ببندن. البته اگر می‌خواست هم نمی‌تونست اجازه نده؛ بدنش به شدت کوفته شده بود.

-خیلی احمقی لیام

صدای آشنایی که از بالای سرش به گوشش رسید بالاخره توجهش رو جلب کرد. چشم‌هاش رو به آرومی باز کرد و با دیدن چهره ی لویی، دوباره اون ها رو بست.
اگر هرکسی نبود، لویی همیشه بود.

-کجا رفته؟

بین سرفه هاش سوال کرد و هیسی به خاطر سوزش زخم کنار لبش کشید.

-با اون پابندش نمی‌تونه دور بشه، هرجا بره لوکیشنش دستمونه

قرصی رو از ورقش جدا کرد و همراه لیوان اب سمت لیام قدم برداشت.

-تمام دیشب همین‌جا بود. تو انقدر آش و لاش شدی که از حال رفتی، اونم کنارت نشسته بود. طرفای صبحم شال و کلاه کرد و زد بیرون

قرص رو بین لب‌های لیام فرو برد و دستش رو نوازش وار زیر گلوی دوستش کشید.

-باید زودتر بریم، ممکنه برگرده

دلسوزانه پانسمان ها و چسب زخم های لیام رو سفت تر کرد و بوسه ای روی پیشونی لیام به جا گذاشت.

-متاسفم توی دردسر انداختمت لو

دستش رو به سختی بالا آورد و پشت دست لویی رو نوازش کرد. حرف زدن براش از زندگی کردن هم سخت تر شده بود.

-تو دردسر زندگیمی، باهات کنار اومدم

کوتاه خندید و همزمان با بلند شدنش لیام رو هم از روی زمین بلند کرد.

-جیسون چیشد؟

وزنش رو روی لویی انداخت و دقت کرد تا طوری قدم برداره که وسیله های شکسته شده ی زیر پاش رو له نکنه.

-هیچی به ما از تو نگفت، هیچ ریکشنی. فکر کنم منتظر خودته تا طوفان به پا کنه. و بحث دوباره برگشتن زین به بیمارستان هم داغه، میگن هنوز به اندازه ی کافی درمان نشده

درب رو برای لیام باز کرد و جلوتر ازش برای پایین اومدن از پله ها کمکش کرد.

-فعلا می‌رسونمت خونه، هم من بهت سر میزنم هم سارا

-سارا نه

با بدخلقی نق زد و خودش رو پهن صندلی ماشین لویی کرد. در اولین حرکت داشبورد رو باز کرد و دنبال پاکت های سیگار لویی گشت.

Muted(Ziam Mayne)Where stories live. Discover now