Part 72♨️

1.8K 112 73
                                    

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

" قسمت هفتاد و دو"

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


" قسمت هفتاد و دو"

(اسکای‌لاین_۱۹:۰۰)

"درستش نمیکنیم، ما خراب و خرابترش میکنیم... بازجویی بعد کیه افسر کیم؟ سری بعد قراره کی جلوم بشینی و باعث شی بین حقیقت و خیال، به حقیقی بودنت پشت کنم؟"

خیره به تصویر خشک شده میان انگشتهایش، در صدای پسر کوچکتر غرق شده بود؛ لحن عاجزانه‌ای که حال بدون سیمای او وجودش را خاکستر کرده بود، صدایش بود، تصور و هاله‌ای از

نگاهش بود، اما جثه‌اش دریغ شده بود؛ جونگکوکی که از "تظاهر" برداشتی فارغ از ظاهرسازی داشت و تمام دردهایش را با واژه‌هایی تیره بیرون ریخته بود، چنانکه با شدت سیلی چهره‌ی مرد شوند و صورتش را سرخ از حقایق نگاه پسر
کوچکتر کنند؛ گویا جونگکوک چنان زیر فشار کمر خم کرده بود که از فرصت دردناک پیش‌آمده برای حرفهای دلش استفاده کند؛ میدانست واژه‌های رها شده از میان یاقوت‌های او جملات قلبش بودند، جونگکوکش آزرده بود و حال چه حقیرانه پسر را تنها گذاشته بود و به خانه بازگشته بود!
حال چه غرق در سیاهی تنها شده بودند و هر کدام سویی از آن شهر غم را به آغوش کشیده بودند؛ با چه حق و وقاحتی باعث شده بود تا جونگکوک خیالی بودن او را ترجیح دهد و از واقعیت فرار کند؟!
"دارم درستش میکنم."
بداهه و دروغی در کار نبود، مرد بزرگتر آگاه به اطرافش بود، تمام جان و سعیش را میان گذاشته بود تا سیاهی‌ها را به آتش

INRED | VKOOKWhere stories live. Discover now