جونگ کوک،
تو دوباره با من حرف زدی،و قایمکی جیمینو زیر نظر داری.
کوک من الان خیلی خوشحالم!
چون احساساتم دارن تغییر میکنن.بعضی وقتا حس میکنم دلم میخواد جیمین بغلم کنه.یه جوری میشم،منظورم اینه که پروانه های توی شکممو حس میکنم!
کوک،ینی دارم بی خیالت میشم؟... امیدوارم.البته از یه طرفم دلم نمیخواد که فراموشت کنم.
مطمئن نیستم هنوزم عاشقتم یا نه...
__
کیم تهیونگ
YOU ARE READING
The Letters For No one [completed]
Fanfictionنامه هایی کوتاه از کیم تهیونگ به جئون جونگ کوک... *Translation* Best rankings: #1text #1short #1shortstory #1jk #3btsfanfic #4angst #1کوتاه