جونگ کوک،
جشن فارغ التحصیلی تموم شد و تو بهم گفتی که توی باغچه همو ببینیم.تو گریه کردی جونگ کوک،گفتی که منتظرت بمونم.ازم خواستی که تنهات نزارم.اشک ریختی،واقعا اینکارو کردی...
همین که صدای ضعیف و شکستت رو دیدم قلبم ترک خورد،اما من مجبورم که ترکت کنم
چون تو ترکم کردی...
___
کیم تهیونگ
YOU ARE READING
The Letters For No one [completed]
Fanfictionنامه هایی کوتاه از کیم تهیونگ به جئون جونگ کوک... *Translation* Best rankings: #1text #1short #1shortstory #1jk #3btsfanfic #4angst #1کوتاه