part7

4.8K 466 74
                                    

صبح با سردرد شدیدی از خواب بیدار شد
+لعنتی!
با بدنی کوفته شده، خودشو داخل وان انداخت و شیر ابو باز کرد

سرش انگار هزار تن شده بود و رو بدنش سنگینی میکرد
شامپوی خوش بوشو داخل اب خالی کرد
+دیگه عمرا مست کنم!
بدنشو اروم داخل اب رها کرد...با اینکه معدش خالی بود ولی حالت تهوع بهش دست میداد

شقیقه هاشو اروم مالید
+تو که ظرفیت نوشیدن نداری اخه چرا مست میکنی!...مرض داری؟
کوک که عادت داشت با خودش حرف بزنه اینبار اروم خندید
+کسی منو اینجوری ببینه فک میکنه روانی چیزیم!
محض رضای مسیح بجز کوک کی با خودش حرف میزد؟

بدنشو شست و با ریختن یکم شامپو، اروم سرشو مالید
بعد ابکشی کردن بدن و موهاش، حوله تن پوششو تنش کرد و بعد از زدن مسواکش وارد اتاقش شد تا لباسای بیرونشو بپوشه

جلوی ایینه نشست و به خودش خیره شد
با دیدن لبای کبودش وحشت زده از جاش پرید
+ای...این دیگه چیه!....چرا..
ولی با ترسیم شدن بعضی از صحنه های دیروز توی مغزش، چشماش تا حد امکان گشاد شدن و شوکه لب زد
+ا..امکان..ن..نداره!

دستشو به لبای زخمیش کشید و اروم چشماشو بست
دیروز تهیونگ بوسیده بودتش...کوک توهم نمیزد...خودش بود...تهیونگ‌ بود که لباشو به ارومی....

خجالت زده صورتشو با دستاش پوشوند و‌ غرق لذت ترسیمای ذهنش شد

اروم دستاشو برداشت و دوباره خیره لب کبودش شد
متورم، سرخ، خون مرده، و پارگی هایی هم داشت

زبونشو روی لب پایینش کشید و با حس سوزشش چهره اش در هم رفت
+وحشی!
مجبور نبود اینقدر خشن باشه!...
ولی تهیونگ که در حین بوسیدن لباش، خشونت خاصی به کار نبرده بود!...
ینی اگه با خشونت....
حتی تصورشم باعث میشد چهار ستون بدنش بلرزه!

اروم شونه ای به موهای نمدارش کشید و بعد موهاشو بالای سرش شل بست و کمی از موهاش که به کش نمیرسید، پریشون روی صورتش ریخته بودن

ادکلن مست کنندشو به گردن و ساعدش زد و بعد انداختن ساعت مچیش دوباره روی لباش خیره شد

نمیشد همینجوری پیش بقیه بره...اون هیچوقت میک اپ نمیکرد و فقط یدونه بالم لب بی رنگی داشت اون هم برای خشکی لباش!

بالم لبشو‌ روی لبش کشید ولی همچنان لبای کبودش در معرض دید بود
+لعنتی!

حالا باید چه خاکی روی سرم بریزم؟...بهتره امروز رو کلا بیرون نرم ولی امکان نداشت که راحتش بزارن!
دیروز هم تو لاک خودش بود دیگه امروزو امکان نداشت که بیخیالش بشن!

ناچار و درمونده ناله ای کرد و روی تخت ولو شد...
باید چی کار کنم؟ خودمو به مریضی بزنم؟...
+هووووف
سرشو داخل بالشتش فرو برد
+لعنت بهت کیم تهیونگ!
با صدای خفه شده ای داد کشید
سرشو بیشتر به بالشت فشرد

Forbidden love Where stories live. Discover now