•°•p13•°•الهه‌ی زیبا•°•

506 87 77
                                    

سلامممممم بعد مدت ها اومدم با یه کامبک قوی😎
7655 کلمهههههه تقدیم نگاهای قشنگتون
کامنتتتت یادت نره لاولی😁🤍
شرط آپ بعدی : ۶۰ کامنت

....

تهیونگ همانطور که بوسه های ریزی روی صورت جیمین می کاشت با صدای  خماری لب زد
×ولی باید  جبرانش کنی پسرکم...
جیمین با چشمان خمار نگاهی به دو مرد روبه‌رویش انداخت و گفت
_من واسه شما هرکاری میکنم آلفا های من
با این حرف جونگکوک به سمت لب های سرخ پسرک هجوم برد و تهیونگ مشغول در آوردن لباس جیمین شد .
بعد از اینکه لباس های جیمین را از تنش خارج کردن جونگکوک در حالی که نفس های تندی از هیجان میکشید بوسه‌ی خیسی روی جناق سینه‌ی پسر گذاشت و با بهت  گفت
+تو چطور انقدر سفیدی جیمینم ...
تهیونگ بوسه ای روی نیپل جیمین گذاشت
×بدن لونای ما خیلی نرم و داغه
جیمین از خجالت چشمانش را پوشانده بود، جونگکوک سعی کرد  دستانش را کنار بزند و با بوسه های نرم و خیسی که اطراف گوش پسرک میزد گفت + تو نباید از ما خجالت بشی قشنگ من ... باشه؟
جیمین باشه‌ی آرامی گفت و سعی کرد خونسردی خودش را حفظ کند و به آرومی لباس های جونگکوک رو از تنش خارج کند... که ناگهان صدای ناله اش زیر گوش جونگکوک بلند شد .
تهیونگ که لباس هایش را در اورده بود ، عضو کوچک جیمین را در دهانش فرو برد و با صدا ، شروع به مکیدنش کرد .
جیمین داشت احساسات جدیدی را تجربه میکرد ... احساساتی که برایش شیرین و داغ بود
جونگکوک جانمی زیر گوش جیمین گفت و مشغول مکیدن نیپل های نرم پسرک شد .
صدای ناله های کشدار جیمین بالا گرفته بود . دستانش در موهای جونگکوک مشت شده بود و قوس هایی به کمرش میداد تا عضوش بیشتر در دهان تهیونگ فرو رود .
آن دو جایشان را باهم عوض کردند، تهیونگ به جان لب های جیمین افتاد و زبانش را داخل دهان پسرک بازی میداد
همکاری های ناشیانه جیمین باعث میشد حرارت بدنش بالا تر از حد عادی برود .
جونگکوک با زبانش جاهای مختلف ران پسرک را میمکید و بوسه و گاز های ریزی از آن میگرفت، دلش  میخواست بعدا رَدِ این عشق بازی شیرین را ببیند .
یک انگشتش را در سوراخ تنگ پسرک فرو برد که جیغ و گریه جیمین بلند شد
تهیونگ اشک های پسرک را بوسید و با مالیدن عضو پسر سعی بر کم کردن دردش  داشت .
جونگکوک یک انگشت دیگرش راهم اضافه کرد و آنقدر عقب جلو کرد تا کمی جا باز کند.

چیزی تا کام شدنش نمانده بود که دو برادر دست از کارشان کشیدند . تهیونگ زبانش را از سینه تا بالای گردن پسرک کشید و با صدایی که بم تر از همیشه بود گفت
×پسرم آماده‌ای که با ما یکی بشی؟!
جیمین که بخاطر کام نشدن حال خوبی نداشت درحالیکه اشک از چشمانش سرازیر میشد با چشمانی خمار  گفت
_ هااهه شما ...شما لعنتی ها خیلی بزرگین... ولی الان فقط میخوام... میخوام حستون کنم .
جونگکوک تکخندی زد
+اوه میبینم که بی طاقت شدی عزیزکم؟!
جیمین دستانش را روی عضو جفت هایش گذاشت و رو به  جونگکوک با بی‌حالی گفت
_فقط کارتو بکن جونگکوکی
جونگکوک خنده‌ای سر داد و گفت  +چشممم لونای من
جونگکوک در زیر و تهیونگ بر روی جیمین قرار گرفت .
+جیمینم ممکنه الان اتفاق های عجیبی بیوفته ... هر چی که شد نترس چون اینا جزئی از قدرت های ماست .
_مثلا چه اتفاق هایی ؟
تهیونگ: الان که ما اماده‌ی یک رابطه ی کاملیم نور ماه هم بیشتر شده ... جیمین امشب قراره به خودِ واقعیمون تبدیل بشیم  ...(با هیجان ادامه داد) حالا آماده ای؟؟
جیمین با مکث سرش را به نشانه ی رضایت تکان داد و همان لحظه تهیونگ و جونگکوک باهم عضوشان را وارد کردند که همزمان ناله‌ی دو مرد و جیغِ دردناک جیمین بلند شد .
_آهه این خیلی دردناکههه آیییی
جونگکوک شروع به مالیدن عضو جیمین کرد و تهیونگ هم با بوسیدن صورت پسرک سعی در آرام کردنش داشت
دقایقی مکث کردن تا جیمین به سایز عضو هاشون که کم هم نبود عادت کند .
×اههه جیمینم تو خیلی تنگی ... هاااهه گریه نکن عزیزم
جیمین بعد کمی مکث کردن بهشون اجازه‌ی شروعِ ضرباتشون رو داد.
حفره ی جیمین انقدر تنگ و کوچک بود که عضو هایشان به سختی حرکت میکرد .
جیمین_ اییی درد میکنههه
× جانم... جانم پسرم ... آروم باش ... الان خوب میشه
جونگکوک کمی بعد نقطه‌ی حساس جیمین را پیدا کرد و سعی کرد ضرباتش را به همان قسمت معطوف کند .
_اههه جونگکوکی ... همونجا... لطفا همونجاا... هاااهه تهیونگی

𝕵𝖚𝖘𝖙 𝖋𝖔𝖗 𝖊𝖆𝖈𝖍 𝖔𝖙𝖍𝖊𝖗 (VKOOKMIN )Where stories live. Discover now