Chapter 8

2.2K 286 13
                                    

"ته؟" جیمین وارد خوابگاه مشترکشون میشه،کفشاش رو درمیاره و آروم صداش میزنه.

"پذیرایی،" تهیونگ جواب میده و جیمین به طرف جایی که صدای بهترین دوستش میاد،میره.

"سلام،" لحن صدای جیمین ملایمه و چند قدم دورتر از تهیونگ وایساده.اطراف پسری که یکم جوونتره، پر از کتاب های درسی و کاغذه.

تهیونگ بدون اینکه به جیمین نگاه کنه،سرش رو برای تایید تکون میده،به شدت غرق کتابیه که روی پاهاشه.جیمین همونجا می ایسته و به بهترین دوستش زل میزنه و وقتی تهیونگ میبینه که پاهای جیمین از دیدش خارج نمیشن، سرش رو بالا میاره تا به جیمین زل بزنه.

"جیمین؟"

"بله؟" جیمین سرش رو بالا میاره و با نگاه گیج تهیونگ رو به رو میشه.فقط یک نگاه کافیه.تهیونگ آه میکشه،کتاب درسیش رو روی زمین میذاره و به جلو خم میشه و آرنجاش رو روی زانوهاش میذاره.

"اوضاع خوبه؟" تهیونگ آروم میپرسه و با دقت به قیافه جیمین نگاه میکنه.

"من...نمیدونم." جیمین سرش رو تکون میده و بعد تصمیم میگیره مخفی کردن مشکلات از بهترین دوستش،هیچ فایده ای نداره.

"چیم‌چیم بگو چی شده،" تهیونگ با ملایمت میگه و جیمین،با حس کردن نگرانی توی صداش، گرمایی توی کل وجودش حس میکنه.

"یونگی هیونگ...یونگی هیونگ فکر میکنه داشتم ازش استفاده میکردم،" جیمین زیر لب میگه و چند تا کاغذ رو جا به جا میکنه و چهارزانو جلوی تهیونگ میشینه. "فکر میکنه ازش استفاده کردم تا بتونم جین هیونگو فراموش کنم و واقعا دوسش ندارم."

"مگه همین کارو نکردی؟" تهیونگ سرش رو به یک طرف کج میکنه.

"چی؟نه! نه،فکر نکنم.شاید؟" جیمین با تعجب سرش رو بالا میاره، "نمیدونم.چی باعث شد همچین چیزی بگی؟"

تهیونگ شونه هاش رو بالا میندازه، "یکم ضایع بود.بهت کمک کرد فراموشش کنی، مگه نه؟باعث شد ازش بگذری، به خاطر همین به خود یونگی هیونگ وابسته شدی."

"نه،" جیمین انکار میکنه، "اینجوری نبود.

"جیمین، فقط وقتی میتونم بهت کمک کنم که دروغ گفتن به خودتو تموم کنی."

جیمین آه میکشه و به چشمای تهیونگ نگاه میکنه. "خب،شاید اولش، یعنی اون باعث نشد فراموشش کنم، ولی بهرحال از بودن باهاش لذت میبردم. هنوزم لذت میبرم، ولی اون میگه دارم خودمو گول میزنم.که دارم ازش به عنوان جانشین جین هیونگ استفاده میکنم."

تهیونگ لبخند میزنه، "و اینجوری نیست؟"

"تهیونگ! نه،این-اینجوری نیست! قول میدم! واقعا دوسش دارم!" جیمین بلند میگه."دوست دارم با جین هیونگ وقت بگذرونم، و دوست دارم با یونگی هیونگ وقت بگذرونم، ولی حسی که با هرکدومشون دارم،متفاوته."

Out Of My System | Yoonmin | Persian TranslationМесто, где живут истории. Откройте их для себя