part 20

200 56 233
                                    

لطفا قبل از خوندن ووت بدید و کامنت یادتون نره
کیوتی ها.

نفس عمیقی کشید و به طرفش برگشت، دیدن ییبو کنارش باعث شد حس سنگینی روی سینه اش دوباره تشدید بشه. نگاه خیره اش توی جلسه به اندازه کافی بهش درد داده بود.

+ موضوع دیگه ای هست؟

وانگ: جناب شیائو....

+ موضوع مهمی برای مطرح کردن هست جناب وانگ؟

وانگ: فقط چند دقیقه

ناچار نفسش رو بیرون داد.

+ باشه فقط چند دقیقه کوتاه

بعد از ییبو و پدرش وارد اتاق شد. کمی صبر کرد تا هردوشون بشینن و بعد با اشاره اقای وانگ روی مبل مقابل ییبو نشست.

بودن با ییبو توی یک اتاق اون هم وقتی کاملا خیره بهش بود، براش سخت بود و توی اتاق جلسه هم لحظه شماری میکرد، از نگاهش فرار کنه.

ولی چاره ای نداشت، هرچقدر هم سخت نباید چیزی به روی خودش میورد. نفس عمیقی کشید و به طرف آقای وانگ که توی سکوت به میز خیره شده بود، نگاه کرد.

+ آقای وانگ متاسفانه من خیلی وقت ندارم

× بله بله....اون مدارک....راجب آقای شن....میشه داشته باشمشون؟

+ آقای وانگ خودتون بهتر میدونید توی این صنعت کمتر کسی پیدا میشه که سابقه اش پاک باشه.....اگه قرار باشه همه رو بدونیم که این صنعت شکست میخوره. پس بهتره این مدارک پیش خودم بمونه. من هم قصد استفاده کردن ازشون رو نه داشتم و نه دارم، فقط لازم بود جایگاهشون رو بهشون نشون بدم

× متوجه منظورتون شدم

دوباره چند دقیقه ای سکوت بینشون برقرار شد و زمانی که ژان دوباره کلافه از سکوت خواست حرفی بزنه، آقای وانگ با صدای آرومی به حرف اومد.

× من یک عذرخواهی بهت بدهکارم

ژان نفس عمیقی کشید و بعد از نگاه خیلی کوتاهی به چهره شرمنده ییبو، دوباره به آقای وانگ نگاه کرد.

+ آقای وانگ...درست یا اشتباه بودن کار شما، چیزی در رابطه با خلاف و خطای پدر من رو تغییر نمیده. شما تنها کاری که کردید لو دادنش به پلیس بوده و.....

کمی مکث کرد، به عنوات پسر اون فرد خاطی، گفتن این جملات براش سخت بود ولی باید میگفت.

+ و در واقع کار درستی هم کردید. پدر من خطایی کرده که باید تاوانش رو پس بده. ولی در رابطه با روشتون و.........و کاری که با من کردید......

× ژان....پسرم.....من متاسفم

+ پسرم؟

زمزمه تلخ و آرومش، ییبو و پدرش رو از قبل شرمنده تر کرد.

Need For SpeedWhere stories live. Discover now