part 5

610 38 13
                                    

چهره ی خشمگین جونگکوک اصلا به فردی شباهت نداشت که برای بخشش و ادامه زندگیش تقلا میکنه

تهیونگ میتونست بدون هیچ تلاشی برای پرسیدن، نفرت رو از چشمای سیاهی بخونه که عمیقا بهش خیره شده

به محض بسته شدن در اتاقی که بدون شباهت به انبار نبود، تهیونگ عصاش رو به میز تکیه داد و سپس طوری که به پاهاش فشاری وارد نکنه، به سمت جونگکوک خم شد و بندهایی که با بیرحمی مچ دستای قویش رو زخم کرده بودند رو یکی پس از دیگری آزاد کرد

هنوز میتونست نگاه سنگین جونگکوک که به سمتش چرخیده بود رو روی خودش احساس کنه

دردی که اون نگاه به دنبال داشت، باعث میشد تا تهیونگ تمرکزش رو از دست بده و دستاش تا حدی به لرزه بیفتن که نتونه به سرعت تمام بندها رو باز کنه

جونگکوک: زمانی که داشتم پات رو میشکوندم، تو دقیقا مشغول چه غلطی بودی که نتونستی جلومو بگیری؟

تهیونگ نفس سنگینش رو به سختی بیرون داد اما همچنان در سکوت بندهارو آزاد میکرد

جونگکوک دندون هاش رو با حرص و نفرت توی لبش فرو میبرد اما نمیتونست چشم از تهیونگی برداره که برای باز کردن طناب ها، تقریبا توی بغلش فرو رفته

جونگکوک: جلوی بابات خیلی زبون دراز بودی اما الان به زور صدای نفس هات رو میشنوم

پوزخندی به وضعیت تهیونگی زد که همچنان با طناب ها درگیر بود و سپس درحالی که احساس میکرد مچ دستش کمی آزاد شده، دستاش رو به هم کشید و بدون توجه به زخم عمیقی که اون بندها روی دستش به جا میذاشت، خودش رو آزاد کرد و اولین حرکتش پس از رهایی، هل دادن تهیونگ به سمت زمین و خیمه زدن روی بدنی بود که تا چند لحظه قبل برنامه داشت تا بفاکش بده

جونگکوک: کسی که دیشب برای بفاک رفتنش التماسم میکرد، حالا میخواد تا منو بفاک بده؟

تکخند ناباورانه ای زد و سپس بدن دردناکش رو کمی روی تن تهیونگ تکون داد که همین حرکت کوچیک باعث شد تا دردی به مراتب بدتر از مرگ به وجودش بیفته و فریادش رو بلند کنه

تهیونگ: مواظب باش

تهیونگ بالاخره سکوتی رو شکست که پس از خروج پدرش از اتاق، شروع شده بود

درحالی که جونگکوک رو با احتیاط از روی بدن خودش کنار میزد، همزمان بهش کمک کرد تا روی باسنش بشینه و به میز تکیه بده

جونگکوک: تو دیگه چه جونوری هستی؟

بدون هیچ برنامه ای، به لیوانی که روی میز بود چنگ زد و سپس اون رو به سمت تهیونگ پرتاب کرد

لیوان با شدت به شکمش برخورد کرد و باعث شد تا تهیونگ از شدت درد به سمت جلو خم بشه اما حتی فریادی از سر اعتراض نکشه

Go Master / KookV Where stories live. Discover now