الههی مادر)
هر انسانی که به دنیا میاد...همراهش یه ساعت به وجود میاد...
ساعتی که تک تک ثانیه های عمر اونو نشون میده
و جئون جونگ کوک...
امروز،2014/03/17...
بعد از 16 سال و 6 ماه و 24 روز و 1 ساعت و 13 دقیقه و 47 ثانیه
عقربه های ساعتش وایساد
میخواستم ساعتشو بردارم که دوباره ثانیه شمار حرکت کرد!
الههی مادر:هوم؟!مثل اینکه قرار نیست اینجا تمام بشه!تهیونگ)
از اتاق بیرون اومدم و بعد از من دکترا رفتن تا دستگاها رو ازش جدا کنن
اما همین که رفتن دوباره چند تا از پرستارا به سرعت بیرون رفتن و چند تا پزشکو صدا زدن!
چه خبر شده؟!
_دکتر!بیمار برای چند ثانیه چشماشو باز کرد!
+چی؟!
با تعجب به یورا و وویونگ و جیمین نگاه کردم
چطوری؟!
مطمئنم صدای قلبشو نمیشنیدم!
الههی مادر:پس میخوای اینکارو کنی...
برگشتم سمتش
تهیونگ:کار توعه؟!
الههی مادر:کار توعه
تهیونگ:من نمیتونم دخالت...
الههی مادر:بوسهی ابلیس...
تهیونگ:چی؟!
الههی مادر:شانسی که میخواستی رو خودت به خودت دادی...موفق باشی!
اینو گفت و راهشو کشید و رفت
این یعنی آدم زنده میمونه
از خوشحالی یه گوشه نشستم و گریه میکردم!
جیمین:بوسهی ابلیس چیه؟!
یورا:تا حالا چیزی در مورد بوسهی شیطان شنیدی؟
جیمین:وقتی شیطان یکی رو میبوسه اون نفرین میشه...نفرینی که ته قلب شیطانه
یورا:بوسهی ابلیس برعکسه...ابلیس وقتی میخواست به آدم یه هدیه برای تولدش بده اونو بوسید و چیزی که از ته قلب براش میخواستو بهش هدیه داد،بهش یه زندگی پر از عشقو هدیه داد...اما بعد از آدم دیگه کسی نبود که ابلیس براش آرزویی کنه و ابلیس به جهنم فرستاده شد و دیگه هیچکس بعد از اون نمیدونست چه بلایی سر قدرت های ابلیس اومده
جیمین:یعنی الان تهیونگ اونو نفرین کرده یا براش آرزو کرده؟!
وویونگ:خب...در مورد ابلیسی که الان وجود داره...ما هم فقط باید منتظر نتیجه باشیم،این بوسه یا یه دعا از ابلیس پسر خداست،یا یه نفرین از طرفت ابلیس پدر شیاطینه
• · · ┈┈┈─ᴵᴮᴸᶤˢ'ᶳ ᴬᵈᵃᵐ─┈┈┈ · · •
YOU ARE READING
• · · ┈┈┈─IBL⸸S's ΛDΛM─┈┈┈ · · •
Romanceتهیونگ:بچها میخوام براتون یه قصهی جدید بگم...! قصهای که از آسمون تا زمین زبون زد همه شد... قصهی آدم و حوا،با مداخله های ابلیس.. قصهای که پر از نقصه! آدم اولین انسانی بود که ذره ذره و با حوصله خلق شد...موجودی که وعده شده بود برترین موجود جهان میش...