𝚙𝚊𝚛𝚝4🕊

144 20 0
                                    

پسرک در حالی که خودش را به صدای جان بخش "ادل"سپرده بود در پیاده رو قدم بر میداشت.

بر خلاف همیشه کمی بی حوصله بود و این را میشد از لباس های تنش هم فهمید.
لباس معمولی و کمی بهم ریخته به تن داشت.
موهایش از همیشه بلند تر شده بود و چهره ی زیبایش را زیر چتری های ابریشمی اش پنهان کرده بود.
تمام حواسش را با نگاه به قدم هایش به کف زمین متمرکز کرده بود و همین باعث بر خوردش به شخصی که از رو به رو می امد شد.

با افتادن ایرپادش از گوشش متوجه اتفاق شد و تعظیم کوتاهی کرد اما انگار ان فرد انقدر عجله داشت که متوجه چیزی نشده بود.

به ارامی وسیله اش را از روی زمین برداشت و جفت دیگرش را از گوشش خارج کرد و در جیبش فرو برد.

بوی اشنایی اطرافش را احاطه کرده بود...
بوی اشنا و غریبی که چند ماهی میشد خبری از او نبود...
حالش را میشد از چشم های ترسیده اش فهمید.

به کلافگی دستی به موهایش کشید و به راهش ادامه داد؛ مکان مورد نظرش تقریبا چند متر آن طرف تر بود.
با قدم های سریع به سمت آتلیه حرکت کرد تا هر چه سریع تر به مکانش بازگردد.
کتابی که در دستش بود را جابه جا کرد و در حالی که نگاهش به سرامیک های سفید رنگ بود به داخل رفت.
کم کم نگاهش را به بالا و دکوراسیون منحصر به فرد اتلیه داد...
واقعا مکان شیک و مجللی بود.

پنجره بزرگی روبه روی درب ورودی قرار داشت و پرتو های خورشید را به زیبایی از خود عبور می داد.
نور خورشید به زیبایی روی برگ های گیاه های تزئینی میرقصید.
با بر خورد نور به چشمش کمی پلک هایش را بهم نزدیک کرد؛ هر چند تمام سالن با نور خورشید تزئین شده بود و جلوه زیبایی به خود گرفته بود.
به سمت میز کارمند حرکت کرد...
کارمند:میتونم کمکتون کنم؟!!

با لبخند شیرینی که حتی بی حوصلگی اش هم تاثیری در زیباییش نگذاشته بود جواب داد:
+من چندتا عکس داشتم میشه برام چاپ شون کنید؟

کارمند:عکس ها تون رو چطور تحویل میدین؟

+تو فلش

فلش را از جیبش خارج کرد و به سمت کارمند گرفت...

کارمند:چند دقیقه ای صبر کنید.

+باشه، ممنونم

بعد از پایان مکالمه اش خودش را با تلفن همراهش سرگرم کرده بود که با شنیدن صدای قدم های فردی نگاهش را به بالا گرفت.

مرد میانسال و کوتاه قدی که با پرخاش حرف هایش را به زبان می اورد در روبه رویش قرار داشت.
تهیه کننده:با کیم صحبت کردی بوگوم؟

سوالش را رو به کارمند پرسید‌.

بوگوم:بله تا دو ساعت دیگه خودشون رو میرسونن.

تهیه کننده:مدل چیشد؟

بوگوم:با شرکت تماس گرفتم، گفتن مدل هاشون تا چند روز اینده وقت خالی ندارن.

𝐍𝐀𝐃𝐄𝐋𝐄𝐈𝐍𝐄Where stories live. Discover now