Chapter 17

3.2K 620 60
                                    

از جونگکوک بخاطر کاری که صبح انجام داده بود، خواسته شده بود تا به دفتر مدیر مدرسه بره. جونگکوک قبل از اینکه در بزنه با کلافگی نفسش رو ببرون داد. از همین الانش هم میدونست ساعت‌ها مجبوره به سخنرانی عموش که هیچوقت بهش توجه و عمل نمیکنه گوش بده. بالاخره بعد از چند لحظه در زد و خودش رو برای سرزنش‌های عموش آماده کرد.

_بیا تو.

با صدای مرد که اجازه ورود داد، داخل شد و بدون هیچ حرفی روی صندلی نشست.

همونطور که تو جاش تکون میخورد تا راحت بشینه پرسید:

_چی میخوای عمو؟

_اینجا خونه نیست جونگکوک.

صدای هشدار آمیز مرد به گوشش رسید.

جونگکوک با تمسخری که توی صداش موج میزد ادامه داد:

_باشه پس، سوکجین.

_جلوی زبونت رو بگیر پسر جون.

_باشه آقای مدیر چی از جونم میخوای؟

سوکجین بدون معطلی جواب داد:

_قانونمند بودن، من ازت میخوام قانونمند باشی. واقعا انتظار چنین رفتار و کاری که صبح ازت سر زد و نداشتم. خودتم خیلی خوب میدونی که من تحمل قلدری و زورگویی رو ندارم اونوقت چنین کاری میکنی، چنین رفتاری تو مدرسه من قابل پذیرش نیست.

جونگکوک بدون اینکه نگاهی به مرد بندازه جواب داد:

_اون سزاوارش بود.

_کی بهت حق این رو داده که تصمیم بگیری اون دختر سزاور چیزی هست یا نه؟!

_قطعا اون یه نفر تو نیستی!

جونگکوک مطمئن بود که عموش با شنیدن حرفش ازش کفری شده.

سوکجین متوجه شد که بحث کردن با اون بچه تخس نتیجه‌ای نداره.

_کیم تهیونگ.

سوکجین به یکباره گفت و توجه جونگکوک رو بدست گرفت.

_کیم تهیونگ چی؟

پسر کوچیکتر بالاخره بحثی پیدا کرده بود که بتونه بهش گوش بده!

علاقه ناگهانی جونگکوک به بحثشون سوکجین رو متعجب کرد اما چیزی نگفت.

_توی مدرسه سابقش تو دردسر افتاده بود بخاطر همین اینجاست، ماهم بخاطر نمرات عالی که داشت اینجا قبولش کردیم.

  توی دردسر افتاده بود؟مگه چیکار کرده بود؟

جونگکوک توی افکارش غرق شده بود که سوکجین با صاف کردن گلوش رشته افکار پسر رو پاره کرد.

_اون به اندازه کافی دردسر ساز هست توهم همینطور! جفتتون باهم همه جا رو با خاک یکسان میکنین بخاطر همین نمیخوام زیاد با این پسره بگردی.

𝐌𝐘 𝐒𝐈𝐒𝐓𝐄𝐑'𝐒 𝐂𝐑𝐔𝐒𝐇 |𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕|Where stories live. Discover now