Chapter 19

3.4K 620 192
                                    

دبیرستان واریر، یکی از بی نظم ترین روزهاش رو به خود میدید. وراجی و حرف‌های ناتموم دانش آموزها از هر طرف به گوش میرسید و بعضیها هم چهره غمزده و هول زده‌اشون جز لاینفکی از صورتشون شده بود.

چرا؟ جواب ساده بود...جئون آرورا از تنبیهی که طی این مدت درگیرش بود، برگشته بود و قطعا قرار نبود از مجازات کسایی که باعثِ این اتفاق بودن بگذره!

همونطور که با ژاکت و بوت‌های چرم مشکی به طرف سالن میرفت، نیم نگاهی به برادرش خوانده‌اش که کنارش قدم برمیداشت انداخت.

_درک نمیکنم، چرا این احمقا ریدن به خودشون؟ یه نگاه به صورت‌هاشون بنداز.

رو به برادرش گفت و چهره کسایی که تو سالن بودن رو از نظر گذروند. جونگکوک با کلافگی کرده‌های خواهرش رو به یادش آورد:

_اینو کسی میگه که به اصطلاح ملکه مدرسه رو تقریبا به فنا نداده باشه، یا یه گاو نری که خودش رو آدم حساب میکنه رو کتک نزده باشه.

از اونجایی که آرورا همراه برادرش تمرین بوکس میکرد، انجام این کارها زحمت چندانی براش نداشت.

آرورا پوزخندی زد و دستش رو رو شونه برادرش گذاشت. با نیشخند تمسخر آمیزی که روی صورتش بود گفت:

_اگه یکی سعی کنه عوضی بازی دراره تو چیکار میکنی؟! راستی، بیبی بوی من کجاست؟ این دور و ور ندیدمش.

چشم‌هاش رو دور تا دور سالن به دنبال پسر به خصوصی که جونگکوک هم دنبالش میگشت، چرخوند.

با در نظر گرفتن خصوصیات خلقی آرورا باید بهش گوشزد میکرد که خیلی پرخاشگرانه عمل نکنه. درسته ظاهرِ تهیونگ و طرز رفتارش غلط اندازه بود، اما فقط جونگکوک بود که میدونست از درون درهم شکسته.

_لابد تو کلاسشه دیگه علم غیب ندارم که.

آرورا بی‌توجه به لحن پرخاشگر جونگکوک، لبخند درخشانی زد و گفت:

_میرم چک کنم پس!

واقعا از اون پسر خوشش میومد و حالا باید کنکاش میکرد تا بفهمه اون پسر رو واقعا دوست داره یا نه، و این به شخصیتش بستگی داشت که هنوز چک نکرده بود.

_گوش کن! ازم خواستی درباره بیبی بوی‌ت تحقیق کنم و خب اون این مدلیه. دوست داره تنها باشه، از طرفی هم خوشش نمیاد با کسی رفیق بشه. پدرم درومد تا بهش نزدیک بشم ولی این کار رو فقط بخاطر تو کردم.

با لفظ بیبی بوی چندشش شد، نمیدونست چرا حس خوبی نسبت به خطاب کردنه تهیونگ اون هم به عنوان بیبی بوی خواهرش نداشت.

جونگکوک حتی با خودش هم رو راست نبود!

به خوبی میدونست که دلیل نزدیک شدنش به تهیونگ خودش بود، مجذوب پسر شده بود اما نمیتونست بیش اندازه بهش نزدیک بشه. جوری که خواهرش دلداده و شیفته اون پسر شده بود، میترسید رویا و آرزوی خواهرش رو نابود کنه یا به قلب خودش آسیب بزنه.

𝐌𝐘 𝐒𝐈𝐒𝐓𝐄𝐑'𝐒 𝐂𝐑𝐔𝐒𝐇 |𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕|Where stories live. Discover now