☁️part 8☁️

2K 191 20
                                    


,پارت هدیه🎁📜
امیدوارم از این پارت خوشتون بیاد 🩶🌕

با درد بدی از خواب بیدار شدم لعنتی بهشون فرستادم که همچنان دوتا دیک بزرگ تو منه اما مگه دلم میومد بیدارشون کنم
اروم دستم رو بردم پایین و فکر کنم دیک کوک بود رو آروم سعی کردم در بیارم اما با درد بدی دست از کارم کشید و تو بالشت جیغ زدم
احساس کردم دیک کوک بیشتر داره داخلم می‌ره که متوجه شدم داره نزدیکم میشه در گوشم گفت

× خوبی؟

+معلومه نه این دیک درازا رو در بیار دارم جون میدم

دیکش رو آروم درآورد

+اییییی...هق.. لعنت بهتونننن

بعد تهیونگ ارو چشماش رو باز کرد اما همون موقع مامان اومد تو...

فقط خداروشکر پتو رومون بود و چیزی معلوم نبود مامانم عادت داشت ببینه ما پیش هم بخوابیم با اومدنش سریع رفتم زیر پتو و خوابیدم تهیونگ هم پایین تر اومد تا معلوم نشه لخته

&بیدار. شین دیگه

×باشه اوما برو من بیدار میکنم

&منتظرمااا

×چشم

با رفتن مامان نفس راحت کشیدم و اومدم بالا آروم دیک تهیونگ رو با کلی درد درآوردم

_جیمین ببخشید دیروز نتونستیم خودمون رو کنترل کنی

+هوم

کوک کمرم رو گرفت تا راحت تر بلند شم و به سمت حموم رفتیم

هنوز نمی‌تونستم راکت باشم باهاشون دیشب کار اشتباهی کردم البته من تو هست بودم خیلی تحریک پذیر بودم دیگه چه انتظاری بعدش دلم نیومد ناراحت شون کنم

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

هنوز نمی‌تونستم راکت باشم باهاشون دیشب کار اشتباهی کردم البته من تو هست بودم خیلی تحریک پذیر بودم دیگه چه انتظاری بعدش دلم نیومد ناراحت شون کنم

کوک منو توی وان گذاشت و بعد آب گرم رو باز کرد

آشپزخونه...

&کوک و جیمین کجان ته ته

_رفتن حموم ما بعدن غذا میخورم مامان تو با بابا برین خدافظ

&باشه مواظب باشین خدافظ

ته خیلی خوشحال بود که الان با جیمین و کوک تنهایی کسی مزاحم روابط عاشقانه شون نمیشه

به سمت حموم رفت و درو باز نکرد سمت وان رفت و حالت خوبه

+بد نیستم

+مقعدم میسوزه

×بزار کرم بیارم

+برای چی؟

_برای سوزش دیگه

کوک کرم رو آورد و از جیمین خواست جوری بشینه که بتونه بهش کرم بزنه

+نمی‌خواد بده خودم بزنم برین بیرون شما دوتا

×خودم میزنم

+نه

×جیمین لجبازی نکن

تهیونگ زودتر رفت بیرون تا غذای مورد علاقه جیمین رو درست کنه

+خودم میتونم بزنم کوک

کوک بدون حرف جیمین رو از تو وان بلند کرد و حوله دورش پیچید

+هی چیکار میکنی خودم میتونم

جیمین رو براید بغل کرد و روی تخت گذاشت
کرم رو برداشت و پاهای جیمین رو گرفت تا فرار نکن مقداری کرم و برداشتم اما وقتی خواست پای جیمین رو باز جیمین شروع کرد مقاومت

+کوک ولم کن عههههه

×جیمین من میخوام خودم بزنم

+چرا

×چون دلم برای سوراخ صورتیت تنگ شده

جیمین سکوت کرد و خجالت قرمز شده بود
مقاوتش رو کم کرد و کوک اروم لایه پاهاش رو باز کرد و کرم روی مقعد جیمین مالش داد

+اییی..هق..لعنتی

×جیمین انقدر پاتو نبند عصبیم نکن

+خب دردم میگیره عههه

بلاخره کوک کرم رو مالش داد و لباس تن جیمین کرد وبردتش پایین جیمین با دیدن رامیون چه غذای مورد علاقش بود

خوشحال به سمت تهیونگ رفت و بغلش کرد


___________________________________
می‌دونم خیلی کمه اما دیگه بپذیرید ♥️
ممنون حمایت می‌کنید
امیدوارم از این پارت خوشتون اومده باشه 🤍🌑

My half brothers ☁️ برادران ناتنی من Where stories live. Discover now