☁️ part 17☁️

1.5K 140 17
                                    

این سه تا خیلی خنگن 😭کامل ببینید کیوته 🥹☝️
امیدوارم از این پارت خوشتون بیاد 🩶🌕
خوشحالم برای پارت قبل هرکی نظرات مختلف داشت و یه دیدگاه متفاوت 👌

Pov jimin

+(ادبتون میکنم خیلی پرو شدید فکر کردین چون دوستون دارم میتونید از عشقم سواستفاده کنید)

از خواب بیدار شدم
و به زور از بینشون بیرون اومدم
خودم رفتم که دوش بگیرم...

Pov tehyung

از خواب پاشدم از جیمین بغلم نبود
یه لحظه ترسیدم چرا نیس اما با شنیدن صدای آب متوجه شدم رفته حموم
چرا تنها رفته چرا بیدارم نکرد
پشت در حموم رفتم و در زدم

×بیبی خوبی؟ درو باز کن

+نمیخوام

×چرا درو قفل کردی باز کن

+نمیخوام بیای تو

×چرا

+چراش رو خودت باید بدونی

تهیونگ از در فاصله گرفت و نفس عمیقی کشید سمت کوک رفت و با بوسه ای بیدارش کرد

×چیکار کنیم

کوک با موهای آشفته و خواب گفت

_چی شده مگه.

×جیمین باهامون قهر

_از دلش درمیاریم نگران نباش

داشتیم حرف می‌زدیم که جیمین با حوله اومد بیرون
جلوی بدن سفید نرمش نمیتونم مقاومت کنم
سمتش رفتم
خواستم بغلش کنم که نزاشت

×درد داری

+اره

_ببخشید

+هوم

خواستم برم لباس بردارم از تو کمدم که کوک دستم رو کشید

_چرا اینجوری میکنی معذرت خواهی کردیم دیگه

+بفهمید همه چیز با عذر خواهی درست نمیشه

Pov jimin

دستم رو از دست کوک بیرون کشیدم اما دوباره دستم رو کشید و کمرم سفت گرفت

+کوک ولم کن میخوام برم لباس بپوشم

_لباس چرا؟

+یعنی چی چرا؟

_الان نیازی به لباس نداری

کوک سرش رو نزدیک تر کرد و شروع به بوسیدنم کرد اما همراهیش نکردم
با دستش داشت حولم رو باز می کرد که جلوش رو گرفتن

_چطوری از دلت در بیارم ؟

+رفتارتون رو عوض کنید

×ببخشید حالا

+امروز با یکی قرار دارم نمی‌خوام دیر برسم

×با کی؟

حرفی نزدم و شروع به لباس پوشیدن کردم اما ته و کوک جلوم رو گرفتن

My half brothers ☁️ برادران ناتنی من Where stories live. Discover now