Take Me Home

1.3K 202 29
                                    

"But no one shakes me like you do."

Cash Cash – Take Me Home

~*~

زین از عقب روی یه سینه محکم افتاد و یه نفس عمیق کشید.

آروم چشماشو بالا برد تا اون یارو قد بلند رو ببینه و برای یه مدت طولانی بهش زل زد.

نمیدونست بهش زل زده تا اینکه یه دستو احساس کرد که دور کمرش حلقه شد و به واقعیت برگشت.

پلک زد و به اون بازویی که دورش حلقه شده بود نگاه کرد.بالا رو نگاه کردو به چشماش خیره شد,ضربان قلبش بالا رفت.

توی یه کلاب بودن,دورشون یه دریا از مردم بود,موزیک توی کلاب با صدای وحشتناکی پخش میشد و همه این چیزا از نظر زین,تار شده بودن,به سختی میتونست صدای موزیک بلندو بشنوه.

نمیتونست جلوی خودشو بگیره و به اون یارو تکیه داد.احساس گیجی و مریضی میکرد.مغزش به خاطر الکل کار نمیکرد.

آروم دهنشو باز کرد تا حرف بزنه ولی وقتی لیام به جاش شروع به حرف زدن کرد,لباشو به هم فشار داد.

"میبرمت خونه."

زین سرشو به نشونه تایید تکون داد و بدون تردید لیامو دنبال کرد.بازوی لیام هنوز دورش حلقه شده بود.

لیام همه اون مدت زینو تماشا میکرد,از وقتی که با لویی و بقیه دوستاش رسیده بودن کلاب.

میدونست که زین وقتی مست میکنه یه خورده دست و پا چلفتی و بیخیال میشه,و اصلا هم خجالتی نیست.

لیام زینو به بیرون هدایت کرد.همونطور که از کلاب بیرون رفتن و به طرف پارکینگ پیچیدن تا سوار ماشین لیام بشن,زینو دنبال خودش کشید.

زین چند بار سکسکه کرد و آروغ زد,بعدش ریز ریز خندیدو دهنشو پوشوند.

لیام خندید و سرشو تکون داد,کلیداشو از جیبش بیرون آورد و دکمه رو برای باز کردن قفل ماشین آ او دی آر 8 جدیدش,فشار داد.همون ماشینی که پدرو مادرش براش خریده بودن.

ماشین صدا داد و چراغاش روشن شدن,و این نشون دهنده باز شدن قفلش بود.زین به ماشین براق نو خیره شد و دهنش باز موند.

حتی با اینکه تاریک بود,نور ماه باعث درخشیدن ماشین میشد,و اونو حتی زیباتر نشون میداد.

زین به طرفش رفت,تحسینش کرد و دستشو بالا اورد تا لمسش کنه.همیشه دلش میخواست یه آ او دی آر 8 داشته باشه.اون ماشین آرزوهاش بود و حالا به جای زین,لیام صاحبش بود,که زینو ناراحت و عصبانی کرد.

لباشو جلو اورد.نزدیک بود به خاطر صافی سطح ماشین ناله کنه.لیام تماشاش کرد و پوزخند زد."ماشین آرزوهاته فکر کنم؟"

زین به لیام نگاه کردو چشماش برق زدن.سرشو به نشونه تایید تکون داد و دستشو آروم از روی ماشین برداشت."از همون موقعی که برای اولین بار اومد تو بازار,آره."

Unknown || Ziam(Persian Translation)Where stories live. Discover now