Hotel room

1.1K 114 10
                                    

cough*Smut*cough

2 + 2,I'm gonna undress you.
Then we're gonna go 3 and 3 you gon' undress me.
Then we're gon' 4 and 4,
We gon' freak some more,but first..

Pitbull - Hotel Room

~*~

زین یه دفعه محکم به در اتاق هتلشون خورد،سینه لیام به سینش چسبید.
احساس گرمای شدیدی میکرد چون لیام شروع به بوسیدن گردنش کرده بود،پوست نرمو عالیشو میمکید و دوباره لباشو حرکت میداد تا لباشو ببوسه.
چشماشو بستو یکم سرشو کج کرد و دستاشو بین موهاش برد،سر لیامو نزدیکتر کشید تا بوسشونو عمیق کنه.
لیام لب پایینی زینو گاز گرفتو کشید و دستشو دور زین حلقه کرد تا نزدیکتر بکشتش،حتی با اینکه خیلی نزدیک بودن.ولی لیام یجورایی میخواست از اونم بیشتر به هم نزدیک شن.
"اممم"زین وقتی لیام جای مورد علاقه رو گردنشو لیسیدو یه مارک روی پوست عالیش جا گذاشت، ناله کرد.
زین لب پایینیشو گاز گرفتو موهای لیامو کشید، تا به گردنش نزدیکتر شه و بفهمه بیشتر میخواد.
لیام محکمتر پوستشو با زبونو دندوناش مکید و رونای زینو فشار داد.چند لحظه بعد سرشو عقب کشیدو با افتخار به مارکی که روی گردن زین بود،پوزخند زد.
"خوشگله"لیام زمزمه کردو به زین نگاه کرد،دوباره لباشو رو لبای زین گذاشت،هرچقدر میبوسیدش براش کافی نبود.
"تخت،همین الان."لیام با لحن دستوری و چشمای پر از شهوت و نیاز گفت.
زین سرشو تکون دادو آب دهنشو قورت داد.با صدای بمو لحن دستوری لیام تحریک شده بود.
نمیدونست توی تخت اینقدر حرف گوش کنو باتم میشه،ولی دوسش داشت.از اینکه توسط یکی که خیلی سکسیه کنترل شه خوشش میومد.
زین لب پایینشو گاز گرفتو سریع به طرف تخت بزرگ رفت،کفشاشو دراورد و دراز کشیدو به آرنجاش تکیه داد،یکی از پاهاش بالا بودو اون یکی رو دراز کرده بود.
لیام همونطور که زینو با دقتو عطش خواستنش تماشا میکرد،لباشو لیسید.میخواست نابودش کنه،همیشه میخواست اینکارو کنه و امشب فرصتش بود.
همیشه رویای اینو داشت که دیوونه و نابودش کنه،انگار واقعا رویاها به حقیقت میپیوندن.
لباسو کفشاشو دراوردو پوزخند زد و به طرف زین رفت،لباشو میلیسیدو گاز میگرفت.
لیام روی تخت رفتو دستاشو رو بالاتنه زین گذاشت.یکی از دستاشو زیر لباسش بردو ماهیچه هاشو آروم مالید.چشماش روی چشمای زین قفل شده بودن.
زین لیامو نگاه کردو بالاتنه سکسیشو چک کردو برای بار دوم آب دهنشو قورت داد.یه دفعه عصبی شد.لیام اولین پسری بود که میبوسید،لیام اولین بوسه "پسرش" بود.ولی دوسش داشت،از لبای برجسته لیام که در عین سختو محکم بودن،نرم میبوسیدن خوشش میومد.
هیچوقت نمیدونست بوسیدن پسرا از دخترا بهتره،صددرصد الان که با لیام تو این وضعیت بود،میدونست.
زین وقتی لیام،در حالی که حواسش با فکر کردن به لیام پرت شده بود، دیکشو لمس کرد،آه کشید و پاهاشو به بالا هل داد تا بیشتر حسش کنه.
جینش هر ثانیه تنگ تر میشدو هرچیزی که اطرافش بود تار بود،اتاق داشت گرمتر میشد.
میخواست لباساشو دراره،نیاز داشت لخت شه.شلوارش تنگ شده بودو اتاق بیش از گرم بود.
زین به لیام نگاه کردو اجازه داد هوسو شهوت کنترلش کنه."لباسامو درار،لطفا".زین آروم زمزمه کردو لیام تقریبا نشنید چی گفت.
لیام سرشو تکون دادو با رضایت شلوار زینو دراورد و با لباسش پرتشون کرد اون طرف اتاق.زین با باکسرایی که حس میکرد هر لحظه تنگتر میشن رو تخت بود.لیام دستشو رو برامدگی زین کشید.
"آه فاک."زین ناله کردو سرشو عقب بردو پاهاشو بیشتر از هم باز کردو روناشو بالا برد.
لیام زینو که سرشو بخاطر لذت عقبتر برد نگاه کردو از دیدنش لذت برد.همونطور که لباشو میلیسید باکسر زینو پایین کشیدو دیک زینو نگاه کرد که بالا اومد و تحسینش کرد(:|).
باکسرشو پرت کرد پایینو سرشو خم کردو دیک زینو بوسیدو مکید،چشماش به چشمای زین زل زده بودن.
زین لباشو لیسیدو سرشو کج کرد،انگشتاشو بین موهای لیام بردو سرشو پایین برد چون بیشتر میخواست.
لیام سریع سرشو تکون میدادو به صورت زین که توی لذت غرق شده بود نگاه میکرد.
"هنوز نیا بیبی بوی،میخوام وقتی داخلتم بیای باشه؟"لیام با یه صدای 'پاپ' عقب کشیدو سریع جینشو دراورد،لباشو میلیسیدو بدن زینو تحسین میکرد،سینه ای که بالا و پایین میرفتو نفسش که وقتی سایز دیک لیامو دید تو سینش حبس شد.
زین لباشو لیسید،تحسینش کردو جلو رفت تا عضو لیامو لمس کنه،گرفتشو انگشتشو روش کشید که باعث شد لیام ناله کنه.
لیام زینو متوقف کردو انگشتشو رو لباش گذاشت،"ساک بزن"با صدای بم بهش دستور داد.
زین کاری که بهش گفته بودو انجام دادو انگشتای لیامو مکیدو زبونشو دورشون چرخوندو با چشمای شبیه بامبی‌ش به لیام زل زد.
لیام قبل از اینکه به خاطر سکسی ساک زدن همون موقع بیاد،انگشتاشو از دهنش دراوردو سوراخ زینو با انگشتاش ازیت کردو بعد یکیشونو واردش کرد.
زین روتختیو چنگ زدو روی دماغش چین انداخت و لرزید ولی چند ثانیه بعد به اون حس عادت کرد.وقتی لیام انگشتشو داخلش حرکت دادو اون نقطرو تندتند لمس کرد،بیشتر میخواستو به لیام التماس میکرد واردش شه.
لیام آب دهنشو به دیکش مالید تا کمتر زینو اذیت کنه،یادش رفته بود کرم بیاره.
سر عضوشو به سوراخ زین مالیدو بعد آروم وارد سوراخ تنگش شد.
"اوو.."زین شونه های لیامو گرفتو لیام حس کرد که ناخوناشو وارد پوستش میکنه.
لیام بخاطر تنگی زین آروم ناله کرد،هنوز کامل واردش نشده بودو حرکت نکرده بود چون میخواست زین به حسش عادت کنه.
"فقط آروم باش،زین.آروم باش."
زین چشماشو بست و چندبار سرشو تکون داد،نفس عمیق کشیدو سعی کرد آروم شه."ت‌تکون بخور".زین گفتو لیام تا جایی که میتونست واردش شد.
لیام سرشو پایین بردو لبای زینو با احساس بوسید تا حواسشو از دردو حس کشیده شدن بخاطر بزرگی لیام، پرت کنه.
همونطور که آرومو عمیق واردش میشد پاهاشو نگه داشت،عاشق ناله هایی که لبای زین خارج میشدن بود.
چند دقیقه گذشتو زین تقریبا از ته دلش جیغ میزد چون لیام هربار به پروستاتش-که حتی نمیدونست کجاستو اینقد حس خوبی میده- ضربه میزد.
"فاک آره"زین شونه های لیامو گرفتو سرشو عقب انداخت،چشماش بخاطر اون همه لذت به طرف مغزش میچرخیدن.
لیام خم شد،صدای پوستاشون که باهم برخورد میکردنو ناله های بلند اتاق هتلو پر کرد.پوست زینو مکیدو زبونشو روش حرکت دادو کبودیایی درست کرد که صددرصد جاشون میموند.
"‌تو خیلی حس خوبی بم میدی بیبی بوی.خیلی خوبه لعنتی."لیام زمزمه کردو چونه زینو بوسیدو تندتر ضربه زد.
زین انگشتاشو بین موهای لیام بردو سرشو بیشتر طرف خودش کشید تا لباشو روی بدنش حس کنه.
"‌نزدیکم"زین ناله کرد و به انگشتای پاهاش فشار آوردو کمرش بالا رفت.
"‌منم همینطور بیب،باهم میایم باشه؟"لیام بالا رفتو پاهای زینو نگه داشتو محکمتر واردش شدو دیک زینو گرفتو دستاشو روش حرکت داد.
زین سرشو تکون دادو بین ناله هاش فحش دادو لیامو نگاه کردو با ناخوناش پشتشو چنگ زد.
"خیلی ن‌-نزدیکم."زین ناله کردو سرشو روی بالشتا انداخت."‌بیا بیبی."لیام گفتو سریعو  عمیق ضربه زدو دیک زینو فشار دادو حس کرد بخاطر لذت میلرزه و ناخوناشو جوری تو کمرش فشار میده که  صددرصد جاشون میمونه.
ناله های بلندو نفسای عمیق از اتاقای اطراف یا نزدیکشون شنیده میشد همونطور که باهم با لذت به اوج رسیدن.
لیام چند ثانیه لبای زینو بوسیدو آروم ازش بیرون اومدو کنار رو تخت افتاد و نفس عمیق کشید.چشمای خمارش به سقف سفید ساده زل زدن.
زین لبخند زدو شونه لیامو بوسید."عالی بود."
لیام سرشو تکون دادو به زین نگاه کردو با تکون دادن سرش باهاش موافقت کرد."عالی بود."پوزخند زدو دستاشو دور زین حلقه کردو برای چند دقیقه همو بغل کردن و بعد خودشونو تمیز کردن.
چه شب عاشقانه ای داشتن.

~*~
زود اپ کردم*winks*
اولین اسماتی ک ترجمه کردم:|انقد نابوده ک حتا دوبار نخوندمش ک ادیتش کنم:| واضحه اولین بارمه کلن:||| (دچطتطتطتطت چ جملعی😂😑)
ووتو کامنت یادتون نره لاولیز.
پ.ن عاقا من میخام ف ف یونمین ترجمه کنم ولی ی حسی بم میگه کسی نمیخونه:|‌ هلپ می
-yas

Unknown || Ziam(Persian Translation)Where stories live. Discover now