از اتاق چیزی نمونده بود .... از تخت گرفته بود تا کمد و آینه .... همه چیز شکسته بود ..... همه چیز داغون بود
دستش ؟!
دستش خراش عمیقی برداشته بود ..... یعنی ته زندگیش همین بود ؟
همین بود که بزور تن به یه ازدواج اجباری بده ؟ اونم ازدواجی که فقط بخاطر یه ترس مسخره بود ؟
ترس از اون ؟
ترس از آلفای خون خالصی که بزرگتر .... قدرتمند تر ... ثروتمند تر از دو خاندان بزرگ بود ؟
یعنی بخاطر « ارباب » باید تن به این ازدواج یا به قول پدرش اتحاد میداد ؟
با شکسته شدن در نگاه بی حس و سردش رو به پدر و مادر نگرانش داد ، هه پدر و مادر ؟ اون دوتا فقط تاجر بودن تاجر هایی که باکرگی و احساساتش رو قربانی تجارتشون می کردن
بوگوم: دکتر خبر کنید زودددد
دیگه حس نداشت ، همش بی حسی بود ، پوچی بود
پوزخند سردی زد و دروغ نبود اگر بگیم رزان و بوگوم از پوزخند سرد ترسیدنرزان: پسره احمق ..... ببین چه بلایی سره خودت آوردی
ته: اوه چه مادر دلسوزی
لحنش تلخ بود ، خیلی تلخ جوری که تلخیش زهره آدم رو میبرد رزان ساکت شد و بدون حرفی از اتاق بیرون رفت
بعد از رفتن رزان دکتری وارد شد ، بدون سر و صدا بدون هیچ حرفی مارش رو شروع کرد
در عرض یک ساعت کار دکتر تموم شد و با تعظیمی از اونجا رفت ، بلند شد و بدون حرف سمت کمد رفت
لباس های پاره و خونیش رو با یه شلوار دمپا و یه بلوز حریر نسکافه ای عوض کرد ، پالتوی بلند قهوه ایش رو هم روش پوشید
توی تیکه های آینه شکسته نگاه کرد ، امروز اونم مثل همین اینه شکست
اونم وقتی که فهمید باید تبدیل به یه وسیله زاد و ولد بشه تا یه جانشین به دنیا بیاره
و تازه اگر شانس بیاره و جانشین آلفا به دنیا بیاره این وضع مسخره تموم میشه وگرنه باید مثل ماشین زاد و ولد کنه تا یه آلفا به دنیا بیاره
یه جانشین .....
یه نوه .....
یه وارث .....
از اتاق بیرون اومد ، بی حس عمارت بزرگ و شاهانه خاندان کیم رو طی کرد و وارد حیاط شد
سوار بنزی که پدر و مادرش داخلش بودن شد ، حتی بهشون نیم نگاهی هم نکرد
بوگوم: تهیونگ
ته: هوم
بوگوم: ببین این ازدواج اینقدر ها .... هم ... خبببب
ته: خودت رو گول نزن جناب کیم ، این بده .... اینکه منو داری معامله می کنی بده
بوگوم: من تورو معامله نمی کنم
YOU ARE READING
CONTRACT [Kookv]
Short Storyنام: قرارداد 💫 خاندان جئون ...... خاندان کیم ........ دو خاندان بزرگ کره جنوبی ..... متشکل از آلفای خون خالص و قوی ثروتمند ترین توی کره و آسیا اما ؟!!!! اما چی میشه اگر این وسط یکی باشه بزرگتر از این دو خاندان ؟ ؟! ارباب ؟! بزرگ ؟! چی میشه اگر...