2

2.8K 315 15
                                    

بدون هیچ حرفی بدون هیچ نگاهی از سر جاش بلند شد و همراه اون دوتا تاجر از دفتر وکیل چانگ خارج شد

حتی تو آسانسور هم که با خانواده جئون همراه شدن تنها یه نگاه سرد و یخی نصیب جونگکوک شد

( کوک: یه امگای یخی ؟ امگای یخی ؟ لقب جالبیه برات)

سارا: تهیونگ پسرم فردا من میام دنبالت تا بریم آزمایش بدیم

کوک: آزمایش ؟

سارا: برای اینکه مطمئن بشیم رحم تهیونگ سالم باشه

کوک: ساعت چند میرید ؟

سارا: ساعت 11 عزیزم

جونگکوک دیگه چیزی نگفت ، وقتی دید همه حواسشون پرته هم دیگه هست با خیال راحت نگاهش رو روی امگای یخی زوم کرد

پیشونی بلند .... چشم های گربه ای .... گونه های نرم و پنبه ایش .... بینی کوچیکش ..... لب های قرمز و برجسته اش و در آخر چونه ظریفش

اون واقعا زیبا و خواستنی بود ، اندام ظریفش هر آلفایی رو تحریک می کرد تا اونم محکم توی بغل بزرگ خودش بگیره

با اومدن نگاه امگای یخی روی خودش لبخند آرومی بهش زد و به دستش اشاره کرد

بی صدا لب زد

کوک: چی شده ؟

ته: به تو ربطی نداره

مثل خودش بی صدا لب زد و جوابش رو داد و تنها یه لبخند دیگه به تهیونگ زد

اون جای تهیونگ نبود ، آزمایش ؟ رحم ؟ سلامت ؟
هر لحظه بیشتر خورد میشد ، هر لحظه بیشتر شبیه به یک وسیله و یا کالا می شد

( نگران نباش فقط دو ساله بعدش دیگه تمومه ، میری پاریس و برای خودت طراحی مد می خونی آره همینه )

اما آیا تهیونگ پوزخند سرنوشت رو دید ؟

___________________

( فردا صبح )

رزان و سارا به همراه تهیونگ وارد آزمایشگاه مخصوص خاندان جئون شدن ، روی مبل های سبز اونجا نشستن و با به لبخند با مسئول اتاق صحبت کردن

سارا: می خوام تست سلامت رحم از امگای جوانمون بگیرین

& او بله حتما خانم

اما همون موقع در اتاق به صدا در اومد

& بفرمایید ؟

در باز شد و جونگکوک و یونگی وارد اتاق شدن

کوک: ببخشید دیر اومدیم

سارا: اما عزیزم تو قرار نبود بیای ؟

کوک: اوما اگر قراره تهیونگ شی معاینه بشه منم باید بشم ، از کجا معلوم شاید من مشکل داشتم ؟

جونگکوک کاملا یه حرکت جنتلمنانه انجام داده بود

سارا: اما ...

CONTRACT [Kookv]Where stories live. Discover now