بدون هیچ حرفی بدون هیچ نگاهی از سر جاش بلند شد و همراه اون دوتا تاجر از دفتر وکیل چانگ خارج شد
حتی تو آسانسور هم که با خانواده جئون همراه شدن تنها یه نگاه سرد و یخی نصیب جونگکوک شد
( کوک: یه امگای یخی ؟ امگای یخی ؟ لقب جالبیه برات)
سارا: تهیونگ پسرم فردا من میام دنبالت تا بریم آزمایش بدیم
کوک: آزمایش ؟
سارا: برای اینکه مطمئن بشیم رحم تهیونگ سالم باشه
کوک: ساعت چند میرید ؟
سارا: ساعت 11 عزیزم
جونگکوک دیگه چیزی نگفت ، وقتی دید همه حواسشون پرته هم دیگه هست با خیال راحت نگاهش رو روی امگای یخی زوم کرد
پیشونی بلند .... چشم های گربه ای .... گونه های نرم و پنبه ایش .... بینی کوچیکش ..... لب های قرمز و برجسته اش و در آخر چونه ظریفش
اون واقعا زیبا و خواستنی بود ، اندام ظریفش هر آلفایی رو تحریک می کرد تا اونم محکم توی بغل بزرگ خودش بگیره
با اومدن نگاه امگای یخی روی خودش لبخند آرومی بهش زد و به دستش اشاره کرد
بی صدا لب زد
کوک: چی شده ؟
ته: به تو ربطی نداره
مثل خودش بی صدا لب زد و جوابش رو داد و تنها یه لبخند دیگه به تهیونگ زد
اون جای تهیونگ نبود ، آزمایش ؟ رحم ؟ سلامت ؟
هر لحظه بیشتر خورد میشد ، هر لحظه بیشتر شبیه به یک وسیله و یا کالا می شد( نگران نباش فقط دو ساله بعدش دیگه تمومه ، میری پاریس و برای خودت طراحی مد می خونی آره همینه )
اما آیا تهیونگ پوزخند سرنوشت رو دید ؟
___________________
( فردا صبح )
رزان و سارا به همراه تهیونگ وارد آزمایشگاه مخصوص خاندان جئون شدن ، روی مبل های سبز اونجا نشستن و با به لبخند با مسئول اتاق صحبت کردن
سارا: می خوام تست سلامت رحم از امگای جوانمون بگیرین
& او بله حتما خانم
اما همون موقع در اتاق به صدا در اومد
& بفرمایید ؟
در باز شد و جونگکوک و یونگی وارد اتاق شدن
کوک: ببخشید دیر اومدیم
سارا: اما عزیزم تو قرار نبود بیای ؟
کوک: اوما اگر قراره تهیونگ شی معاینه بشه منم باید بشم ، از کجا معلوم شاید من مشکل داشتم ؟
جونگکوک کاملا یه حرکت جنتلمنانه انجام داده بود
سارا: اما ...
YOU ARE READING
CONTRACT [Kookv]
Short Storyنام: قرارداد 💫 خاندان جئون ...... خاندان کیم ........ دو خاندان بزرگ کره جنوبی ..... متشکل از آلفای خون خالص و قوی ثروتمند ترین توی کره و آسیا اما ؟!!!! اما چی میشه اگر این وسط یکی باشه بزرگتر از این دو خاندان ؟ ؟! ارباب ؟! بزرگ ؟! چی میشه اگر...