29

2.1K 190 5
                                    

امگای خوابش رو روی تخت گذاشت و پیشونی سفیدش رو بوسید ، امگاش تا همین پنج دقیقه پیش همچنان گریه می کرد و به زوره رایحه و مسکن آروم شده بود

کوک: اگر می دونستم اینقدر بی قراری می کنی تک تک اون صفحه ها و عکس ها رو می سوزوندم

موهای نرم امگا رو نوازش کرد

کوک: اصلا چرا گذاشتم بفهمی ؟

کلافه سری تکون داد و خم شد ، از لب های نرم امگاش بوسه آرومی گرفت و صاف ایستاد

با ویبره رفتن گوشیش اون رو از روی میز برداشت و پیامکش رو باز کرد

قربان توی انبار اسکله مشکل داریم ، بهمون حمله شده

اخمی کرد و بلند شد ، توی کاغذ کوچیکی برای تهیونگ یادداشتی گذاشت

به سمت توله پنج ماهه ای که کنار مادرش خواب بود رفت ، بوسه ای روی پیشونی توله اش گذاشت
بوسه دوباره ای از لب های امگاش گرفت و به آرومی از اتاق خارج شد

سوییچ مازراتی مشکیش رو از جعبه سوییچ هاش برداشت و به سمت پارکینگ رفت و با سرعت از عمارت خارج شد

انبار اسکله یکی از مهم ترین انبارهاش بود ....

____________________


توی پارکینگ متروکه اسکله پارک کرد و از ماشین پیاده شد ، با دیدن وضعیت اسکله پوزخندی زد و احمقی مثال خودش کرد

کوک: تو یه احمقی جونگکوک واقعا یه احمقی

ذره ای ترس به دل خودش راه نداد و با قدم های محکم به سمتی که باید رفت

قدم به قدم ، سانت به سانت برای خوش آمد گویی بهش جنازه چیده بودن از بتا تا آلفا

پوزخندی زد با پای خودش داشت به سمت مسلخ می رفت اما ذره ای از مسلخ کفتار صفت ها ترسی نداشت


خب رسید .....

با قدم گذاشتن تو نقطه مورد نظر این بار نیشخندی زد و زوزه هاشون رو شنید

دور تا دور ، بالا و پایین ، چپ و راست پر بود از آلفا و بتا هایی که بهش دندون نشون میدادن و خرخر می کردن

بوگوم: ساده است من پسرم رو می خوام توله ات ماله خودت من فقط پسرمو می خوام

کوک: هه چی شده کیم بزرگ پسرم پسرم می کنی؟!

بوگوم: پشیمون شدم پسرمو می خوام

بوگوم خسته بود و بغض کرده بود

کوک: خب تو چی می خوای جئون؟

یوگیوم: هیچی برای کمک به دوستم اینجام

کوک: چیه نکنه فکر کردی منم خیلی ساده و شیک پسره دوستت رو بهش میدم ؟ امگایی که مارک من روی گردنشه و مادر توله امه

CONTRACT [Kookv]Where stories live. Discover now