مقدمه + پارت اول

2.6K 138 66
                                    

~~مقدمه~~

•••jungkook's pov•••

یه خانواده‌ی هفت نفره…
من، جین هیونگ و شوگا هیونگ باهم برادر بودیم؛ البته، برادر ناتنی. تهیونگ و هوسوک هیونگ هم با هم برادر تنی بودن. اما جیمین هیونگ و نامجون هیونگ دوستای دبیرستانمون بودن.

خب، من یه خواهر، پدر و مادر داشتم…اما من باعث مرگشون شدم. در واقع هیونگام گفتن من اونا رو کشتم. من، خواهرم، پدر و مادرم (خاله و شوهر خاله‌ی جونگ کوک) همه تو یه ماشین بودیم. بعد از اون تصادف، اونا دیگه چشماشون رو باز نکردن و فقط من بودم که هنوز نفس میکشیدم. من بهشون اصرار کرده بودم بریم مسافرت ولی اونا دیگه برنگشتن…و از قضا، من راننده‌ی اون ماشین بودم ! ولی من مقصر نبودم و کامیونی که از پشت زده بود بهمون، مقصر بود. اما هیونگام منو مقصر میدونن.

شوگا هیونگ و جین هیونگ، منو نحس میدونستن. چون فقط من زنده مونده بودم، ولی اونا…

هیچوقت یادم نمیره جین هیونگ اون روز وقتی خواهر کوچکترمون رو خاک کرد، چی بهم گفت
"کاش، تو رو به جای اون خاک میکردم. اون سردش میشه ولی تو اینجا داری واسه خودت با لباسای گرمی که حق اون بود میچرخی."

خب…نمیتونم هیونگ رو سرزنش کنم. اون حق داشت. من بچه‌ی ناخواسته ای بودم که مادر واقعیم که خواهرِ مادر ناتنیم میشه، منو به دنیا آورده بود. مادر واقعیم، وقتی من به دنیا اومدم، قلبش تحمل نداشت و مریضیش اونو به کام مرگ کشوند. پدرم هم ازدواج مجدد کرد. تنها کسی که منو از پرورشگاهی شدن نجات داد، خالم بود. یعنی مادر ناتنیم. اون خودش صاحب دو پسر که جین هیونگ و شوگا هیونگ بودن و یه دختر به اسم یونجین (یونجین همون آیو هست) بود. یونجین خواهر کوچکترمون بود. اون یه سال از من کوچکتر بود.

من، مادر و پدرم(خاله و شوهر خاله) رو هم به کشتن دادم. اونا به خاطر من مردن. جین هیونگ و شوگا هیونگ از اون موقع به بعد، منو دیگه برادرشون حساب نمیکردن. شایدم اصلا وجود منو حس نمیکردن. حق داشتن. اونا یه عمر به خاطر من محبت کمتری از مادر و پدرشون گرفتن تا اونا منو هم بزرگ کنن و بعد، خانوادشونو زیر خاک فرستاده بودم. اما عمدی که نبود، بود؟

خالم و شوهر خالم فاکینگ پولدار بودن، ولی کارا شرکت پدرم(شوهر خاله) یه کم مشکل داشت و متاسفانه دو سه سالی طول میکشه تا ثروتش بهمون برسه. چرا؟ چون یه شریک فاکی داشت که موفق نشدیم سهممون رو از زیر دستش بیرون بکشیم. ولی تا دو سه سال دیگه، تمام اون ثروت به لطف وکیلامون، بین من و هیونگا پخش میشه.

نامجون هیونگ عاشق جین هیونگم بود؛ اما جین هیونگ عاشق یه دختر بود. شوگا هیونگ هم عاشق هوسوک هیونگ بود. بین ما دل باخته ها، فقط جیمین بود که علاقه ای به عشق و عاشقی نداشت و سینگل بود.

Lost memories[vkook] Where stories live. Discover now