S²_part 7: هویت

643 80 27
                                    

آیو که دید اون وو بدجور گیر افتاده، به حرف اومد.
♡اون تو اداره پلیس کار میکنه.

همه با بهت به طرف آیو برگشتن.
•چی میگی؟

*تو از کجا میدونی؟؟

-مگه تو همین چند ساعت پیش خودت نمیگفتی جونگ کوک کجاست؟؟

آیو موهاش رو کمی با دست عقب فرستاد و سعی کرد استرسش رو مخفی کنه.
♡من نمیخواستم کسی از هویت جونگ کوک باخبر شه تا جونش دوباره به خطر نیفته؛ اما، حالا که شما فهمیدید اون زنده اس، مجبورم بهتون بگم…

جین با چشم های سرخ شده از خشم به سمت آیو برگشت که آیو میتونست قسم بخوره تا به اون موقع اینقدر نترسیده بوده.
•اون کجا زندگی میکنه؟ کجا کار میکنه؟ همه چیز رو بگو.

جین با خشم کنترل شده ای کلمات رو ادا کرد و منتظر جواب پرسش های توی ذهن آشفتش شد.

♡اون خیلی وقته که به نیروهای ویژه رفته و الان جانشین رئیس نیروهای امنیتی کشور و فرمانده‌ی نیروهای امنیتی سئوله.

همه با بهت بهش خیره شدن.
_منظورت چیه که فرماندس؟

جیمین با تعجب گفت
±یعنی اونی که نجاتمون داد…اون جونگ کوک بود؟؟ همون که ازمون بازجویی کرد و بعد فراریمون داد؟؟؟

همه با چشمایی که این بار از تعجب گرد شده بودن به آیو خیره شدن.
♡میدونم باورش سخته، ولی من خیلی وقته اونو زیر نظر دارم. اون هنوز نمیدونه من زنده ام. ولی مطمئنم هیچ میلی به دیدن دوباره‌ی شما نداره !

-مهم نیست، ما باید اونو ببینیم.

*پس باید خونش رو پیدا کنیم.

♡من فردا باید برگردم سئول، اگه چیزی شد بهم خبر بدید…

×ما هم میایم و در ضمن، تو دیگه پیش اون هان عوضی نیاز نیست کار کنی. خودمون فردا باهات میایم پیش اون چلغوز ببینم چه گوهی میخواد بخوره و بعد میریم دنبال جونگ کوک.

♡چی؟؟ نه نه، حوصله دردسر ندارم، من دخترم پیش اون عوضیه. اگه ببینه یه لشکر مافیا بردم براش، دخترمو زنده نمیزاره.

•دخترت؟؟؟

±آخخخخ، حتما خیلی کیوتههه.(تغییر مود را از بنگتن بیاموزید)

•فردا میایم اونجا، به بهونه‌ی بستن قرارداد و تا تو دخترت رو برمیداری، ما هم آماده میشیم واسه همیشه از دست اون نکبت راحتت کنیم.

.
.
.

•••jungkook's pov•••

امروز بالاخره میتونستم یونجین رو ببینم. از بقیه شنیده بودم لقبش آیو هست و خیلی جذابه. یعنی منو میشناسه؟ منو یادش هست؟ اونم منو مقصر مرگ پدر و مادر میدونه؟

Lost memories[vkook] Where stories live. Discover now