part 29

132 28 19
                                    

* بالاخره بوسه عاشقانه دو پسر به پایان رسید

+ جین،چیکار....

_ به نظرت اگه الان پیاده تا خونه بریم خیلی سردمون میشه

+ تهیونگ لبخندی زد و اینبار پسر کوچک تر بود که بوسه ای کوتاه اما عمیق به لب های پسر بزرگ تر زد

+ نه سرما نمیخوریم

_ الان دیگه مطمئن شدم

* هر دو از روی زمین بلند شدن و تهیونگ پالتو اش رو در آورد و روی سرشون انداخت

+ هیونگ به نظرت اگه بدوییم چقدر طول میکشه؟

_ من که نمیتونم

* و بعد نگاهی به پاهاش انداخت

+ چییییی ؟؟؟ تو ... تو کفش نداشتیییی؟ هیونگ دیگه با من حرف نمیزنی هااا

_ یااا واقعا که پروعی پسر به خاطر تو با این قیافه اومدم بیرون

+ حالا کجا میری ؟؟ وایسااا

* خنده ای کرد و بهش نزدیک شد به سرعت از پشت دو پای پسر رو روی شونه هاش گذاشت

_ یااا ... چیکاررمیکنییی منو بزار زززمیییین

+ تا تو حسابی غر غر کنی رسیدیم

_ منو بزار زمین پسره ی پرووو

+ شام ام درست نکردی برات متاسفم

_ * دیگه خودش از تقلا کردن خسته شده بود و حالا دوتا دستش رو دور گردن تهیونگ انداخته بود( بدش نیومده بود مث اینکه) : حرف نزن فقط برو

+ ااا خوشت اومده ؟؟ من از استیک پایین تر نمیام هاا

_ از امشب خودتم وایمیستی یاد میگیری

+ تا وقتی جین هست برا چی باید یاد بگیرم

_ حرف نباشه همینی که گفتم

* جلوی درب ورودی خونه *

+ مگ اثر انگشت منو و ثبت نکردی ؟

_ میدونم چشه

+ چشه؟

_ تف کن ؟

+ چییی؟؟

_ دست ات رو تفی کن

+‌جیییین

* موهاشو گرفت و سرش رو ، رو به بالا کشید ( ینی مقابل صورت خودش )

_ انگشت

+ هیونگگ!

_ بالاا

* و انگشت اش رو مقابل جین گرفت و جین انگشت تهیونگ رو داخل دهانش کرد

+هیییی

_ حالا بزار

^ اثر انگشت تایید شد ^

_ دیدی؟حالا بزارم زمین

^*^*^*^*^***^*^*^*^*^

_ خیلی خب داره فیلم میگیره؟

Fire On Fire [Taejin]Where stories live. Discover now