part 3

104 21 23
                                    

$ چیز هایی که گفتم و حتما رعایت کن ، چند روز اول باید استراحت کامل باشی

▪︎حتما . ممنونم دکتر , بریم تهیونگ ؟

جیمین : آروم بیارش منم برم ماشین و بیارم

▪︎سرگیجه داری؟

+ نه ، خوبم

* طی مسیر هیچ حرفی زده نشد و تهیونگ فقط سرش رو به شیشه گذاشته بود و بیرون رو تماشا میکرد
شایدم ام باز به فکر هیونگش بود نه ؟ :)

+ جییینن محکم باش که دارم میام

* به سرعت روی کمر جین پرید و دستاش رو دور گردنش حلقه کرد

_ نیوفتییی مواظب باش

+ خیر نمیوفتم ... وای جین اینجارووو

_ چیه؟

+ وایسا وایسا

* جین مقابل نقره فروشی که تهیونگ میگفت ایستاد و به تهیونگ از داخل شیشه مغازه خیره شد

+ این و ببین چه قشنگههه

_ جین با ذوق تهیونگ که حالا به راحتی میتونست تماشا کنه لبخند قشنگی زده بود و نگاهش میکرد

+ کجا رو نگا میکنی اونجاها... اون پایین رو میگم
تهیونگ نگاه جین رو دنبال کرد و به تصویر خودش رسید

_ چرا اینقدر خوشگلی ؟

+ هیونگگ ..

_ چشات ولی چیز دیگه ای

+ تهیونگ لبخندی زد و لب هاش رو طبق معمول همیشه که ذوق زده میشه با زبونش خیس کرد و : خیلی خب بریم

~~~~

جیمین : تو حالت خوبه ؟ پیاده شو دیگه

کوک درب ماشین رو باز کرد و دستش رو مقابل تهیونگ گرفت
تهیونگ بی توجه به دست کوک از ماشین پیاده شد و دوباره با دیدن خونه خاطرات اش یاد آوری شدن بعد از مکثی به آرومی داخل خونه شد

_ میدونی چقدر منتظرت بودم ، دیگه خودم میخواستم بیام دنبالت

* صداش رو از آشپزخونه شنید که دستاش رو با حوله خشک کرد و مقابل تهیونگ ایستاد
به محض دیدن جین و شنیدن صداش بی اختیار اشک اش روی صورتش چکید

_ چیکار کردی با خودت ؟؟؟ قیافش و ببین * دستش رو بین موهای پسر برد و سمت بالا حالت داد و لبخند زد : حالا بهتر شد

+ هیونگ ؟!

▪︎ کوک به تهیونگ نگاه میکرد و اشک هاش رو به سرعت پاک میکرد

_ بیا بریم بالا

▪︎ تهیونگ ؟ ... تهیونگ بیا بریم بالا استراحت کن

جیمین : مطمئنی حالت خوبه ؟

+ اوم ، خوبم
چطوری میتونی بابا بشی وقتی خودت هنوز بچه ای ؟؟

Fire On Fire [Taejin]Where stories live. Discover now