part 37

137 29 61
                                    

نام : آلفا کجاست؟

!‌: آقا تو دفترشون آن

نامجون به سمت چادر بزرگ کاپیتان تیم میره

+ هیونگ ؟

_ جانم؟!

* پرده کنار زده میشه و نگاه دو پسر به سمت ورودی میره

نام: جین ؟
تهیونگ تو ؟؟ توو؟؟

_ نامجون لکنت نگیری حالا ...سلام پسر عمو

* هنوزم خیره به قیافه خندون تهیونگه که جین نزدیکش میشه و بغلش میکنه

نام : تو چه جور اومدی اینجا ؟؟

+ از پنهون کاری جنابعالی مطلع شدم

_ نامجون الان وقت این حرفا نیست بیا بشین

نامجون : میدونی اگه بفهمه چه پدری اَزمون درمیاره ؟
* یواش یواش صداش رو به بلندی میره و با لحن خشنی مقابل تهیونگ وایمیسته

+ تهیونگ که از کار نامجون و خبر ندادنش شاکی بود مقابلش ایستاد ، پوز خندی میزنه و : الان واقعا اونی که شاکیه تویی ؟

نام: نباید باشم ؟؟ میدونی با آیندمون...

+ صداتو بیار پایین نامجون هر کاری دلم بخواد میکنم.... ارههه اگه اون ور دنیام بودم میومدم پیش جین و اصلا به چیز دیگه ای ام فک نمیکنم

_ بسهههههه

نامجون صداش رو پایین میاره و با حرص چشم هاشو میبنده

_ الان مثلا اومدی منوببینی ؟؟

نامجون : جین من ....

+ من میرم بیرون هیونگ

نامجون : جین تو حالت خوبه ؟

_ خوبم

نامجون : ببخشید آخه تو که نمیدونی ....

_ همه چیزو بهم گفته

نام : گفت که چه جور با اون فرمانده احمق حرف زده؟!

_ حقش بوده

نام: جیننن

* سمت لباس ها میره و لباسی که تنش بود رو درمیاره

نام: وایسا ببینمم

_ متعجب سمت نامجون برمیگرده و نامجون هم بهش نزدیک میشه

نامجون: این چیههه؟؟ چیکار کردی با خودت

_ هیسسسس ، ااا تهیونگ میشنوه یهو

نامجون : چیکار کردی با خودت ؟!

_ چیزی نیست

نامجون : مشخصه بگو ببینم تا نرفتم به تهیونگ بگم

_ جین خنده ای به تحدید بچگانه نامجون میزنه و : باشه ... یه گلوله کوچیک مهمونش بود

نام: چییییی؟؟؟

Fire On Fire [Taejin]Where stories live. Discover now