part 40

110 22 21
                                    

○ سرعتتون داره کم میشههه ... آها آها خوبهههه

+ فاک بهتتت

_ هیسس ... آروم بگیر

+ آخه .. چقدر بدویم

○ باید باهم مبارزه کنید به گروه های دو نفره تقسیم شید

* جین دست تهیونگ رو گرفت و کنار هم ایستادن

جیهون : اگه باهم نبودید باید تعجب میکردیم

○ خیلی خب گروه اول از کاپیتان شروع میشه ، جین _ تهیونگ میخوام تا حد مرگ مبارزه کنید شما حریف همین

+ بیا بریم بکشمت هیونگ

* روی تشک ایستادن و با سوت فرمانده مبارزه آغاز شد
جایی برای نگرانی نبود تو این مدت هر دو به حرکات هم دیگه آشنا بودن و این جین بود که به تهیونگ ضربه میزد وتهیونگ با تبهر زیادی ضربه ها رو خنثی یا رد میکرد

○ وایسا ببینم ... این چه وضعشه میگم بزنید همو تو ضربه میزنی اونم میدونه میخوای چیکار کنی و میگیره ؟؟ همین ؟ سه روز دیگه اینجور میخوایید برید عملیات ؟

* هر دو پوزخندی داشتن و از خستگی نفس نفس میزدن

○ جاهاتون برعکسه ، تهیونگ هر چی تا الان از جین یاد گرفتی رو اجرا میکنی و تو جین ، از هر ضربه فقط دو تا شو میتونی خنثی کنی

+ ولی آخه

○ همین کع گفتم سریع آماده شید سریع ...

+ هیونگ ؟

_ بزن کاریت نباشه

تهیونگ سمت جین هجوم گرفت و تنها با دو ضربه روی زمین خوابوندش و روی سینش نشست

+* طوری که فقط خودشون بشنون گفت : ببخشید ... حالت خوبه ؟

_ خوبم

○ جین برعکس کن

_ حالا نوبت جین شد که پسر رو روی تشک خوابوند و مشتش رو بالا آورد . لبخندی زد و : بزنم زیر اون چشم قشنگ ؟

+ تهیونگ خنده ای کرد و : اگه میتونی بزن

○ چه خبره ؟؟

_ هیچی دردش گرفته

+ چرا دروغ میگی ؟

○ مشت و بزن

_ چی؟

○ بزن

* جین نگاه پر استرس اش رو به تهیونگ داد که حالا با لبخند مطمئنی به جین نگاه میکرد

+ بزن هیونگ ... نترس چیزی نمیشه

○ میشنوی صدامو کاپیتان ؟

_ نمیتونم

* فاصله اش رو با جین کم کرد و کنارش نشست

○ نزنی خودم میزنم

Fire On Fire [Taejin]Where stories live. Discover now