○ فردا تعدادی تون فرستاده میشن منطقه
جیمین ، نامجون ، مایکل ، اون وو
شماها فردا باید برید و خبر گروه رو بهم بدیداون وو: میشه به جای من تهیونگ بره ؟ حالش اصلا خوب نیست
○ نه نمیشه
طوری محکم گفت که حرف تو دهنشون ماسید
بعد از برگشتشون به دفتر هر سه بدون هیچ حرفی داخل شدنجیهوپ :چیشد چیکارتون داشت ؟
نام: خبرای خوب بود گفت تیم مون سالمه و از سلامتیشون تونستن خبر بدن
+ تهیونگ با اخم ریزی که به پیشونیش داشت دروغ نامجون رو نمیتونست باور کنه و به حرف هاش شک داشت : جین چی؟
جیمین : هیچی گفت همشون خوبن و جای نگرانی نیست
اون وو هنوزم داشت دو پسر رو نگاه میکرد و هیچ حرفی نمیزد
جیهون : تایم تمرینه ... همه بیرون
جیهون از بی سیم به تمامی اعضای داخل دفتر جیهوپ گفت و پسرا از اتاق خارج شدن و تنها کسی که مشغول جمع کردن برگه های داخل دستش بود تهیونگ بود
اون وو ایستاد و وقتی از دور شدن بقیه اعضا از اتاق مطمئن شد و به تهیونگ نزدیک شداون وو : تهیونگ ؟
+ هوم
اون وو: قضیه این نبود که اینا گفتن
+ تهیونگ نگاهش رو از برگه ها گرفت و به اون وو داد : پس چیه؟
اون وو: فردا داره مارو میفرسته اونجا
من و جیمین و نامجون* اخم صورتش پررنگ تر از قبل شد و منتظر بقیه حرف پسر بود
اون وو : با اون دعوایی که باهاش کردی راضی نشد تو رو به جای یکی از ما بفرسته ، برای اینکه نگران نشی نگفتن
+ اون وو من ... من باید برم
اون وو: من تمام تلاشمو میکنم
فردا قبل از طلوع خورشید سرویس ها میان ، قراره مهمات ام ببرن
تمام سعیمو میکنم که باهم بریم ولی بعدش نمیدونم بفهمه چی میشه+ هر اتفاقی بیوفته مهم نیست منم نمیزارم بفهمه تو این کارو کردی باشه؟ فقط باید برم پیش جین
نامجون از نبود دو پسر به شک افتاد و دوباره به دفتر برگشت
نام : بچه ها ؟!
تهیونگ برای اینکه نامجون از چیزی مطلع نشه برگه ها روی زمین انداخت و خودش ام کنارشون بی حال نشست و اون وو کاملا متوجه کار ساختگی تهیونگ شد
اون وو: حالش بد شده باز نامجون بیا اسپری اش رو بدههههه
نامجون به سرعت داخل دفتر شد از روی میز اسپری رو دست اون وو داد
نام: خوبی تهیونگ ؟
+ خوبم ، خوبم ... پاشید بریم
اون وو: مطمئنی میتونی بیای ؟
YOU ARE READING
Fire On Fire [Taejin]
Randomمیدونی..! به شکل عجیبی که اصلا نمیدونم چجوریه.؛ دوست دارم! ...♡•°