'~|Hey Boss|~'

7.1K 243 6
                                    

~درخواستی~









کاپل:نامته








ژانر: اسمات،ددی کینک




《》《》《》《》《》《》《》《》《》《》《》《》《》《》《》《》《》《》







تهیونگ با ذوقی که پنهونش کرده بود به سمت اتاق رئیسش رفت و بعد از در زدن و اجازه ورود گرفتن وارد شد و روبه روی رئیس جذابش ایستاد.






تهیونگ_ آقای کیم..خبرای خوبی دارم..جلسمون عالی پیش رفت و تونستم مشتریا رو متقاعد کنم که خرید بیشتری از شرکت داشته باشن و قرارداده پنج ساله رو امضا بکنن.





نامجون بعد از تموم شدن حرف تهیونگ لبخند محوی زد و به صندلیش تکیه داد.





نامجون_ عالیه..خب..چون فردا شب کریسمسه و تو کارت رو عالی انجام دادی میتونی بهم بگی که پاداش چی میخوای.





تهیونگ_ جدی؟پس..میتونم شما رو امشب به شام دعوت کنم؟







نامجون تای ابروش رو بالا داد و با تعجب گفت:






نامجون_ به عنوان پاداش ازم میخوای که باهات شام بخورم؟







تهیونگ_ درواقع جزئی از پاداشیه که میخوام.








نامجون هومی کرد و بعدش قبول کرد.







نامجون_ هوووم..خیلی خب..بعد از ساعت کاری باهم میریم.








تهیونگ با لبخند تعظیم کوچیکی کرد و به اتاق کارش رفت.

تهیونگ با لبخند تعظیم کوچیکی کرد و به اتاق کارش رفت

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

(تیپ تهیونگ)


(تیپ نامجون )

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

(تیپ نامجون )



بعد از تموم شدن ساعت کاری نامجون و تهیونگ با هم به سمت خونه تهیونگ رفتن و وقتی رسیدن تهیونگ اول برای خودشون غذا سفارش داد و به بهانه لباس پوشیدن به اتاقش رفت و نامجون رو توی حال تنها گذاشت..بعد از گذشت بیست دقیقه پیک غذاشون رو براشون آورد و نامجون تحویل گرفت و بعد از نشستنِ دوباره روی مبل تهیونگ رو صدا زد.






نامجون تو فکر بود تا اینکه صدای ته اونو به خودش آورد و با دیدن صحنه مقابلش آب دهنشو قورت داد و سعی کردن به جای دیگه نگاه کنه.



تهیونگ_ های باس.





تهیونگ_ های باس

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


نامجون با خودش فکر کرد که تهیونگ تو لباس چقدر پرستیدنیه..سعی میکرد بهش نگاه نکنه که با نشستن تهیونگ روی پاهاش تلاشش شکست خورد.







تهیونگ خودش رو روی عضو نامجون حرکت میداد و اونو تحریک میکرد.





تهیونگ_ اوممم..رئیس به عنوان پاداش شما رو میخوام..لطفا..آههه..میتونم نشون بدم که استحقاقت رو دارم.





نامجون محو تهیونگ شده و بود و از خماری و شهوت زیاد به نفس زدن افتاده بود..ناخواسته دستش رو روی باسن ته گذاشت و شروع به ماساژ دادنش کرد.





تهیونگ_ رئیس..لطفا.








نامجون_ بهم نشون بده که استحقاقش رو داری.







تهیونگ با نیشخند از روی پاهای نامجون بلند شد و پایین پاهاش نشست و زبونش رو از روی شلوار روی عضو نامجون میکشید و کمی بعد شلوارش رو تا زانو پایین داد و عضو نامجون رو تماما وارد دهنش کرد و بهش بلوجاب میداد تا اینکه نامجون خوی حیوانیش فعال شد و سر تهیونگ رو بالا آورد و وحشیانه شروع به خیس بوسیدنش کرد..کمی بعد تهیونگ رو روی مبل به حال داگی در آورد و دامنش رو بالا زد و شروع به خیس کردن ورودیش کرد و تهیونگ هم خودش رو بیشتر به صورت نامجون فشار میداد..نامجون اسپنک محکمی بهش زد و عضوش رو آروم وارد سوراخ نبض دارش کرد و کمی بعد که تهیونگ بهش عادت کرد شروع به ضربه زدن کرد.




تهیونگ_ آههه..رئیس..آههه محکم تر..بیشتر..خیلی بیشتر.



ناله های تهیونگ نامجون رو وحشی تر کرد و تهیونگ رو بلند کرد و روی عضوش نشوند و بهش اسلپ محکمی زد.



نامجون_ زود باش هرزگیت رو نشونم بده..نشونم بده که میخوایش.




تهیونگ از نامجون سواری می گرفت و با ناله هاش نامجون رو به جنون میرسوند.




تهیونگ_ آههه..رئیس..من فقط هرزه توعم..فقط و فقط تو..آههههه.



تهیونگ روی شکم خودش و نامجون کام شد و نامجون هم از تنگ شدن ته دور عضوش داخل ته کام شد..هردو تو همون حالت موندن و تهیونگ سرش رو روی شونه نامجون گذاشته بود و در گوشش گفت:




تهیونگ_ استحقاقت رو دارم؟





نامجون با پوزخند گفت:





   
  نامجون_ هر دومون داریم..تو بهترین کادوی کریسمسی هستی که تاحالا داشتم.


و شروع به بوسیدن تهیونگ کرد.



|\|\|\|\|\|\|\|\|\|\|\|\|\|\|\|\|\|\|\|\|\|\|\|\|


امیدوارم دوست داشته باشید و ووت و نظرات عالیتون هم فراموش نشه 💙💜🌹

•°~BTS ONESHOTS~°•Where stories live. Discover now