~[Sleepy Kitten]~

7.4K 280 20
                                    

~درخواستی~





کاپل = تهگی





ژانر = فلاف..هیبرید



:":":":":":":":":":":":":":":":":":":":":":":":":":":":":":"


تهیونگ بعد از یک روز کاری خسته کننده به خونه برگشت تا کمی با گربه کوچولوی وحشیش وقت بگذرونه..و منظورش از وحشی واقعا وحشی بود..شوگا  هیبرید کوچولوی ته بود زمان هایی که ته وقت نداشت یا بهش بی محلی میکرد یا تهیونگ و چنگ می گرفت یا با ذات گربه ایش وسایل تهیونگ رو میشکست و اصلا به تنبیه های ته اهمیت نمیداد.










وقتی در خونه رو باز کرد با تاریکی و سکوت خونه دلش لرزید و بعد از روشن کردن برق ها گربه ی خوابالوش رو که روی مبل سه نفره خوابیده بود دید و خیالش راحت شد.







وقتی نزدیکش رفت متوجه لباس تنش شد و میتونست تغییراتی رو درونش احساس کنه ولی بهشون بی توجهی کرد چرا که شوگاش هنوز باهاش قهر بود.

وقتی نزدیکش رفت متوجه لباس تنش شد و میتونست تغییراتی رو درونش احساس کنه ولی بهشون بی توجهی کرد چرا که شوگاش هنوز باهاش قهر بود

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.




تهیونگ بعد از عوض کردن لباساش و آبی به دست و صورتش زدن به سمت آشپزخونه رفت تا غذای مورد علاقه گربه خوابالوش رو درست کنه..بعد از گذشت یک ساعت ک نیم و بیدار نشدن شوگا به سمتش رفت و آروم مشغول نوازش گوش های حساسش شد.






تهیونگ_ بیبی..نمیخوای بیدارشی؟..بیبی خوابالوی من بیدار شو.






یونگی کمی تو جاش وول خورد ولی بیدار نشد تا اینکه با حرف تهیونگ سیخ نشست و مشغول مالوندن چشماش شد.






تهیونگ_ اگه بیدار نشی یک لیوان آب روت میریزما.







بعد از بلند شدن شوگا تهیونگ دلش برای کیوتیش قَش رفت و بازم آروم گوش های سفیدش رو نوازش کرد.






تهیونگ_ این پیشیِ خوابالو گشنش نیست؟






با باز شدن دستای شوگا به معنای بغل کردن تهیونگ با لبخند براید استایل گربش رو بغل کرد و بوسه ای روی گونش نشوند و اونو توی آشپزخونه پشت میز نشوند.








بعد از تموم شدن شامشون و شستن ظرفا توسط تهیونگ شوگا بازم دستاش رو باز کرد تا تهیونگ بغلش کنه و بعله تنبیه شوگا برای ته بغل کردنش و این ور و اون ور بردنش بود و ته با ذوق این تنبیه رو قبول کرد.








تهیونگ روی مبل روبه روی تلویزیون نشسته بود و شوگا روی پاش در حال گشتن دنبال کارتون خوب بود که ته شروع به بوسیدن گونه هاش کرد ولی شوگا اصلا بهش اهمیت نمیداد و شروع به زدن حرف خودش کرد.




شوگا_ باهات آشتی نمیکنم.







تهیونگ_ چرا بیبی؟ ددی که ازت معذرت خواهی کرد.






شوگا_ کافی نبود.








تهیونگ_ خب ددی چیکار کنه تا پیشیِ لوسش ببخشدش؟






شوگا_ با پیشی وقت بگذرونه و بهش توجه کنه.








تهیونگ_ ولی ددی الانم داره همین کار رو میکنه.









شوگا کارتون مورد علاقش رو پیدا کرد و همونطور که مشغول تماشا بود گفت:






شوگا_ ددی فقط روزهای تعطیلش برای شوگاعه و شوگا از بی تفاوتی های ددی ناراحت میشه و گریش میگیره.






تهیونگ محکم شوگا رو بغل کرد و سرش رو به سمت خودش برگردوند و بوسه محکمی ازش گرفت و همونطور که موهای گربش رو ناز میکرد گفت:






تهیونگ_ ددی رو ببخش که اینقدر بده و همیشه باعث گریه گربه خوابالوش میشه..ددی خیلی دوست داره و معذرت میخواد که همیشه سر کاره.







شوگا هم تهیونگ رو بغل کرد و سرش و توی گردن ته قائم کرد.







شوگا_ نه ددی خیلی خوبه و من عاشق ددیمَم ..ولی باید بیشتر بهم اهمیت بده.






تهیونگ بازم لبای شوگا رو بوسید و آروم لب زد:





تهیونگ_ ددی قول میده از این به بعد حجم کارش رو کمتر کنه تا با پیشیه خوابالوش وقت بگذرونه.






شوگا انگشت کوچیکش رو بالا آورد و گفت:








شوگا_ قول؟







تهیونگ با لبخند انگشت کوچیکش رو به انگشت کوچیک شوگا متصل کرد و با لبخند گفت:







تهیونگ_ قول



.............................،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،............................





خب امیدوارم دوسش داشته باشید و ووت هم فراموش نشه.





و از کسایی هم که نتونستن شوگا رو اینطوری تصور کنن عذر میخوام

•°~BTS ONESHOTS~°•Where stories live. Discover now