¤°~Please Daddy~°¤

7.4K 337 210
                                    

~درخواستی~

کاپل= کوکوی

ژانر= اسمات ، هیبرید

▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️

تهیونگ جلوی آینه مشغول آرایش کردن بود و حسابی لباش رو سرخ کرد و بعد از مطمئن شدن از خوب بودن لباش به سمت کمد رفت و لباسی که برای امشب آماده کرده بود رو پوشید و دم طلائی_مشکیش رو از سوراخ روی شلوارش رد کرد و به راحتی شلوارش رو پوشید..امشب میخواست بعد از یک هفته دوباره با ددیش وقت بگذرونه و این کاراش برای مقاومت نکردن ددیش در مقابلش بود..چرا که توی این یک هفته هروقت ددیش برمیگشت به بهانه ی خستم باشه یک شب دیگه می گرفت میخوابید و بهش اهمیت نمیداد..ولی امشب چون اولین روز از دوره هیتش بود نمیتونست بی تفاوت باشه.

کوکی بعد از یک روز خسته کننده دیگه به خونه برگشت و بعد از باز کردن در عطر آشنایی به مشامش خورد و آب دهنش رو قورت داد

Oups ! Cette image n'est pas conforme à nos directives de contenu. Afin de continuer la publication, veuillez la retirer ou télécharger une autre image.


کوکی بعد از یک روز خسته کننده دیگه به خونه برگشت و بعد از باز کردن در عطر آشنایی به مشامش خورد و آب دهنش رو قورت داد..حس کرد که عضوش داره بزرگ میشه و شلوارش تنگ تر چون این عطر تحریک کننده ای بود که برای تهیونگ ازش استفاده میکرد  الان تهیونگ داره از این استفاده میکنه..بعد از کامل وارد شدن و بستن در تهیونگ با عشوه از اتاق اومد بیرون و روبه روی کوک وایساد..ته دستش رو به حالت سکسی ای روی شونه و سینه کوکی کشید و گوشه لبش رو لیسید.

تهیونگ_ خسته نباشی ددی..بیبی خیلی وقته منتظرته.

کوک هم بخاطر اون عطر هم بخاطر هیبرید سکسی لعنتی که جلوش بود و داشت براش عشوه می ریخت دیگه نتونست جلوی خودش رو بگیره و ته رو بلند کرد و به طرف اتاق مشترکشون رفت.

کوک هم بخاطر اون عطر هم بخاطر هیبرید سکسی لعنتی که جلوش بود و داشت براش عشوه می ریخت دیگه نتونست جلوی خودش رو بگیره و ته رو بلند کرد و به طرف اتاق مشترکشون رفت

Oups ! Cette image n'est pas conforme à nos directives de contenu. Afin de continuer la publication, veuillez la retirer ou télécharger une autre image.


کوک تهیونگ رو روی تخت انداخت و روش خیمه زد  و مشغول یک بوسه خشن شد و تهیونگ هم همراهیش میکرد..کمی بعد تهیونگ غَلت زد و روی کوک قرار گرفت و همونطور که کوکی رو میبوسید دستای کوک رو به تاج تخت با دستبند بست و از روی کوک کنار رفت.

کوک_ بیبی..چیکار میکنی؟

تهیونگ با پوزخند به سمت دستگاه صوت رفت و روشنش کرد و روبه کوک گفت:

تهیونگ_ ددی خیلی بد بود و باید تنبیه شه..یک هفته به من بی توجه بوده و من میخوام تلافی کنم.

تهیونگ شروع کرد با ریتم آهنگ رقصیدن و طی رقص هر کدوم از لباس هاش رو یک طرف مینداخت و وقتی ریتم آهنگ سریع شد تهیونگ فقط یک باکسر پاش بود و همونطور به سمت کوک رفت و روی عضو کوک رقص توِرک رو اجرا میکرد و کوک از لذت سرش رو به بالشت فشار میداد.

کوک_ بیب..همین الان دستام رو باز کن.

تهیونگ_ نوچ.

تهیونگ باکسرش رو هم در آورد و لخت جلوی کوک هنرنمایی میکرد و کوک هم از لذت و خشم ناله میکرد.


کوک_ اگه همین الان دستام رو باز نکنی بدجوری تنبیه میشی بیب..تو که نمیخوای عصبانیت ددی رو ببینی؟

ته یکم ترسید ولی خودش رو نباخت و پرسید:

تهیونگ_ قول میدی دیگه نادیدم نگیری و برام وقت بزاری؟

کوک_ البته بیبی.


تهیونگ دستای کوک رو باز کرد و طولی نکشید که کوک با خشم غلت زد و روی ته قرار گرفت.

کوک_ که دست منو میبندی و برام نمایش راه میندازی؟


کوک ته رو برگردوند و اسلپ محکمی بهش زد که باعث جیغ تهیونگ شد و بعد ته رو با حالت داگ استایل گذاشت و شروع به خیس کردن ورودیش کرد و تهیونگ هم ناله میکرد و بیشتر میخواست..کمی بعد کوک شلوارش رو درآورد و یک ضرب وارد ته شد و ته جیغش  به هوا رفت..کمی بعد تهیونگ با خشم به کوک توپید:

تهیونگ_ یالا تکون بخور دیگه ددی.


کوک شروع به ضربه زدن به ته کرد و با ناله های ته سرعتش رو بیشتر میکرد.

تهیونگ_ آههه..آههه لطفا ددی..آههه..ددی  آره..همونجا..محکم تر..محکمتر..کاری کن تا آههه..یک هفته نتونم..راه برم..  آههه.

کوک_ هرچی بیبی بخواد.

تهیونگ_ لطفا ددی..بیشتر آههه..خیلی بیشتر..آههه..ددی.

ناله های ته کوک رو به مرز جنون میرسوند و کوک فکر میکرد به خاطر شدت ضربه هاش هرآن ممکنه تخت بشکنه ولی ته بازم بیشتر میخواست..کمی بعد کوک شروع به پمپ کردن عضو ته کرد و بعد از دقایقی هردو باهم به کام رسیدن و کوک روی ته افتاد و دم گوشش گفت:

کوک_ بیبی هورنی.

تهیونگ_ ددی..عالی بود..لطفا ددی..یک راند دیگه.

کوک_ اولا دیگه کمری برای من نمونده و دوما هوشیاری برای تو.

تهیونگ_ پس فردا هم انجامش بدیم.

کوک_ فعلا بخواب توله هورنی.

تهیونگ_ ددی..عاشقتم.

کوک لبای ته رو بوسید و گفت:

کوک_ منم عاشقتم بیبی.

🔺️🔻🔺️🔻🔺️🔻🔺️🔻🔺️🔻🔺️🔻🔺️🔻🔺️🔻🔺️🔻🔺️🔻🔺️

خب اینم از این امیدوارم دوست داشته باشید و ووت هم فراموش نشه 💋💜🌹

•°~BTS ONESHOTS~°•Où les histoires vivent. Découvrez maintenant