~درخواستی~
کاپل : سون سام
ژانر : خون آشام ، اسمات ، بی دی اس ام
،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛،؛
تهیونگ و جیمین به همراه جین و یونگی داشتن به عمارت برمیگشتن و برای ارباباشون سورپرایزی رو آماده میکردن..برای همین زودتر از ارباباشون به عمارت برگشتن.
نامجون و جونگکوک و هوسوک بعد از انجام کار ها به عمارت رسیدن و هر کدوم روی مبل مخصوص خودشون نشستن.
کوک_ امروز خیلی خسته کننده بود.
هوسوک_ موافقم.
نامجون_ امروز کی کلاس پاپی ها تموم میشه؟
کوکی_ گفتن باید برای پروژشون تا غروب دانشگاه باشن.
هوسوک_ امروز زیادی کِسل شدیم..به خاطر کمبود خونه؟ یا خونه پاپی ها اعتیاد آوره؟
کوکی از روی مبل سلطنتی بلند شد و به سمت نامجون رفت و رو پاهای نامجون نشست و سرش رو توی گردن نامجون قایم کرد.
کوکی_ پاپی ها خودشون هم مثل خونشون اعتیاد آورن..هرچند خونشون حتی خوشمزه تر از میوه های بهشته.
نامجون دستش رو لای موهای کوک فرو برد و سرش رو نوازش میکرد.
هوسوک هم به سمت نامجون و کوک رفت و بعد از کام گرفتن سه نفرشون از هم دیگه هوسوک به طبقه بالا رفت و نامجون و کوک بازم مشغول بوسیدنه همدیگه شدن.
هوسوک وقتی به طبقه بالا رسید رایحه انسان به مشامش رسید و رایحه و دنبال کرد و به اتاق بازی رسید..بعد از باز کردن در با تعجب به صحنه مقابلش نگاه کرد و نامجون و کوک رو صدا زد.
هوسوک_ گایز..سریع بیاین اتاق بازی.
به ثانیه هم نکشید که نامکوک با سرعت ماوراییشون به اتاق رسیدن و با دیدن صحنه مقابلشون آب دهنشون رو قورت داد.پاپی هاشون با لباس های سکسی در حالی که هر کدومشون با اسباب بازی ها بازی میکردن و روی تخت خودشون رو میکشیدن به ددی هاشون نگاه میکردن.
YOU ARE READING
•°~BTS ONESHOTS~°•
Teen Fiction°•+وانشات از بی تی اس با هر کاپل و هر ژانری که درخواست بدین+•° برام درخواست ها تون رو کامنت کنید 💫🌙 🪐وضعیت آپ= نامعلوم🪐