'~°Ideal°~'

4.2K 187 43
                                    

~درخواستی~

کاپل: ویهوپ

ژانر: اسمات، ددی کینک،امگاورس

🫖🍵🫖🍵🫖🍵🫖🍵🫖🍵🫖🍵🫖🍵🫖🍵🫖

تهیونگ نفس عمیقی کشید و به ادامه بحث شرکت پرداخت درحالی که تمام وجودش داشت از شهوت زیاد فریاد میزد..همین که مبحث اصلی بحثشون تموم شد تهیونگ همه رو مرخص کرد و بقیه بحث رو به جلسه دیگه موکول کرد و از منشی خواست تا کسی رو به اتاق کنفرانس راه نده.



بعد از خارج شدن منشی تهیونگ قلاده هوسوک که تمام این مدت زیر میز جلسه براش ساک میزد رو گرفت و کشید سمت خودش.

بعد از خارج شدن منشی تهیونگ قلاده هوسوک که تمام این مدت زیر میز جلسه براش ساک میزد رو گرفت و کشید سمت خودش

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.



تهیونگ_ تو توله لعنتی..وقتی بهت گفتم تا آخر جلسه صبر کن باید به حرفم گوش کنی نه که سر خود عمل کنی.




هوسوک_ لطفا..تهیونگااا..لطفا لمسم کن.





تهیونگ صورت خودش رو به هوسوک نزدیک کرد و دستش رو روی صورت هوسوک گذاشت و با شصتش کنار لب هوسوک رو لمس کرد و هوسوک از گرمای دست تهیونگ چشماش رو بست.




تهیونگ_ پسرای بد تنبیه میشن هوسوکا..ولی خب چون تو هیت هستی و کنترلت دست خودت نیست فعلا تنبیت به تعویق میوفته..فرمونات روانم رو بهم میریزه.





تهیونگ هوسونگ رو برگردوند و از پشت بهش چسبید و شلوارش رو در آورد و دکمه های لباسش رو باز کرد و با یک دستش سینه هوسوک رو لمس کرد و دست دیگش رو وارد باکسرش کرد.














تهیونگ_ بهم بگو چی میخوای؟





هوسوک_ دلم میخواد ازت سواری بگیرم.






تهیونگ_ هوووم..بهت میدمش ولی جفتمون هم خوب میدونیم که ایده آل من این نیست که تا یک ساعت آینده ازم سواری بگیری..پس با روش من پیش میریم.





تهیونگ هوسوک رو روی میز خوابوند و باکسرش رو درآورد و پاهاش رو باز کرد و شروع کرد به خیس کردن ورودیش.





هوسوک_ آههه..ددی..ایده آل های تو محشرن.






تهیونگ در جواب اسپنک محکمی به باسن هوسوک زد که باعث ناله کردن هوسوک شد..کمی که گذشت تهیونگ شلوارش رو درآورد و عضوش رو آروم وارد هوسوک کرد و شروع به ضربه زدن کرد.





هوسوک_ آههه..ددی..ددی لطفا..بیشتر لمسم کن..لطفا.





تهیونگ همزمان نیپل هوسوک رو می‌فشرد و عضوش رو ماساژ میداد..کمی بعد تهیونگ روی میز دراز کشید و هوسوک رو به پشت روی عضوش نشوند و زیر زانوی هوسوک رو گرفت و پاهاش رو بالا آورد.





هوسوک_ فااک تهیونگ..آههه..محکم تر..همونجا محکم تر.





تهیونگ_ تو..توله ی حشری.





هوسوک وقتی فکر کرد که نزدیک عضو خودش رو ماساژ داد و کمی بعد همزمان با تهیونگ کام شد.




هوسوک روی تهیونگ دراز کشیده بود و نفس نفس میزد.




تهیونگ_ حالت خوبه توله؟





هوسوک_ اونقدری که راند بعدی رو تا خونه صبر کنم.





تهیونگ_ توله حشری.





تهیونگ خندید و هوسوک رو عمیق بوسید و بهش کمک کرد تا لباس بپوشه تا سریع به خونه برن از بقیه تایمشون نهایت استفاده رو بکنن.

🍴🍽🍴🍽🍴🍽🍴🍽🍴🍽🍴🍽🍴🍽🍴🍽🍴

خب اینم از این امیدوارم دوسش داشته باشید😁

قراره کلی سناریو های جدید از کاپل های مورد علاقه شما داشته باشیم ولی لطفا صبور باشید و ممنون میشم که سایلنت ریدر نباشید و ووت بدید💙💜❤🌹

•°~BTS ONESHOTS~°•Where stories live. Discover now