°¤~Flirt~¤°

4.7K 246 20
                                    

~درخواستی~



کاپل: نامجین



ژانر: مدرسه ای، خشن، بی دی اس ام.


🤑😝🤑😝🤑😝🤑😝🤑😝🤑😝🤑😝🤑😝🤑

نامجون با عصبانیت کامل روی صندلیش نشسته بود و با پاش ضرب می گرفت..کمی که گذشت با عصبانیت از اتاقش خارج شد و به سمت کلاسش رفت و همین که در رو باز کرد کل کلاس به سکوت فرو رفت.به سمت میزش رفت و وسایلش رو روش گذاشت و بعد از حضور و غیاب مشغول تدریس شد ولی تمام حواس به ردیف جلو که یک پسر جذاب با رفتاره مملو از عشوه بود، بود.






کمی که گذشت و حواسش کاملا به درس بود و بعد از گفتن مبحث اصلی و برگشتن به سمت بچه وقتی دید پسرش با عشوه داره با بغل دستیش حرف میزنه و دستش رو روی بدن اون میکشه با عصبانیت محکم کتاب رو بست و روی میز کوبید.






نامجون_ کلاس امروز تمومه..همه مرخصید..کیم سوکجین..بیا دفترم.






نامجون وسایلش رو برداشت و از کلاس خارج شد و به سمت دفترش رفت.






نامجون روی صندلیش پشت میز نشسته بود و به در زل زده بود و وقتی جین در رو باز کرد پوزخند زد.






جین_ استاد مشکلی پیش اومده؟






نامجون با پوزخند با سرش اشاره کرد که جین بیاد و روی صندلی روبه روش بشینه..بعد از نشستن جین نامجون از رو صندلیش پاشد و به سمت در رفت و قفلش کرد.






جین_ استاد؟






نامجون_ با اون پسره چی میگفتی؟






جین_ کی رو میگید استاد؟






نامجون_ جئون جونگکوک.







جین_ فقط حرف میزدیم.






نامجون_ تنبیه دروغ گفتن چیه؟






جین_ ۲۰ ضربه اسپنک.






نامجون_ شلوارت رو در بیار و روی مبل به شکم دراز بکش.






جین_ ولی.....






نامجون_ تا ۴۰تا نشده زود باش.






جین شلوار و باکسرش رو در آورد و همونطور که نامجون گفت روی مبل دراز کشید و گوشه لبش رو بین دندونش گرفت..نامجون به سمت میزش رفت و از توی کشوش یک خطکش آهنی برداشت و به سمت جین رفت.






نامجون_ ۲۰ تا بخاطر دروغ گفتنت..۲۰تا بخاطر طرز رفتارت و ۲۰ تا هم بخاطر لاس زدنت..جمعا۶۰ تا.






جین_ من..من لاس نزدم.






نامجون ضربه اول رو با خطکش زد و گفت:






نامجون_ بشمار.






جین_ آههه..استاد.






نامجون_ هر کدوم رو نشماری ۱۰ تا اضافه میگیری..از اول..بشمار و دومین ضربه رو زد.






جین_ آههه..یک..این..این درد داره.






ضربه بعدی.






جین_ آههه..هق..دو.






..۱۵ دقیقه بعد..






جین_ ۶۰..آههه..ددی.






نامجون خطکش رو کناری گذاشت و جین رو بلند کرد و خودش روی مبل نشست و جین رو روی پاش نشوند.

نامجون خطکش رو کناری گذاشت و جین رو بلند کرد و خودش روی مبل نشست و جین رو روی پاش نشوند

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


(بدون شلوار و لباس زیر تصور کنید😅)

نامجون_ چرا تنبیت کردم؟







جین_ هق..چون..چون به..به ددی بی محلی کردم و..و لباسام بد بودن و لاس زدم.






نامجون اشک های جین رو پاک کرد.






نامجون_ آفرین بیبی..نظرت چیه برای جبران از روی سواری بگیری؟






جین رو زانوهاش واستاد و دکمه و زیپ نامجون رو باز کرد   عضوش رو در آورد و آروم روش نشست و کم کم شروع به بالا و پایین کردن خودش کرد.






جین_ آههه ددی..ددی من عاشق وقتاییم که..تنبیم میکنی..آههه..ددی..ددی منو به فاک بده..لطفا..محکم تر..آههه.






نامجون جین رو نگه داشت خودش شروع به ضربه زدن داخل جین کرد و جین چشماش به سفیدی میزد..نامجون جین رو روی مبل خوابوند و ضربه هاش رو محکم تر میزد و روی گردن جین لاو بایت میزاشت و کمی بعد باهم به کام رسیدن.






جین_ ددی..من فقط میخواستم یکم حسودی کنی..من واقعا درد دارم.






نامجون_ پس الان متوجه عاقبت کارت شدی؟






جین_ آره..اگه ددی حسودی کنه اون جور که میخوام بفاکم میده.







نامجون_ از دست تو بیب.

🦊🐺🦊🐺🦊🐺🦊🐺🦊🐺🦊🐺🦊🐺🦊🐺🦊

امیدوارم دوسش داشته باشید و ووت هم فراموش نشه 💙🤍💜

😘

•°~BTS ONESHOTS~°•Where stories live. Discover now