~درخواستی~
کاپل : هوپمین
ژانر : رومنس، اسمات
▪︎□▪︎□▪︎□▪︎□▪︎□▪︎□▪︎□▪︎□▪︎□▪︎□▪︎□▪︎□▪︎□▪︎□▪︎
جیمین پشت گاز مشغول درست کردن غذای مورد علاقه هوسوک بود و زیر لب برای خودش آهنگ میخوند که دستی از پشت بغلش کرد و سر هوسوک رو شونش قرار گرفت.
جیمین_ خسته نباشی.
هوسوک_ عطر غذات تو کلِ ساختمون پیچیده.
جیمین_ فقط عطرش نیست که خوبه طعم و البته آشپزی هم که درستش کرده هم خوبه.
هوسوک گونه جیمین رو بوسید و با خنده گفت:
هوسوک_ موچیه لوس.
کمی بعد دوتاشون سر میزی که جیمین چیده بود نشسته بودن و هوسوک بعد از دیدن میز حتی گشنه تر هم شد.
وسطای غذا خوردنشون بود که صدای بارون اومد و دوتاشون با لبخند به هم دیگه نگاه کردن..چرا که مهم ترین اتفاقات زندگیشون موقع بارون باریدن اتفاق افتاد.اولین دیدارشون..عاشق شدنشون..اعترافشون..و ازدواج و با هم یکی شدنشون.
بعد از تموم کردن غذا به پیشنهاد هوسوک قرار شد که فیلم ببینن که جیمین هم فیلم قدیمیِ لاو استوری رو پیشنهاد کرد که دوتاشون هم دوسش داشتن..هوسوک روی کاناپه نشسته بود و جیمین هم سرش روی سینه هوسوک بود و باهم از فیلم لذت میبردن.. بعضی از قسمت ها یادآور خاطرات خوبی که باهم داشتن بود و جیمین هم بهشون اشاره میکرد..مثل اولین بوسشون که اعترافشون به همدیگه به حساب میومد.
بعد از تموم شدن فیلم دوتاشون به سمت اتاق خوابشون رفتن و میخواستن حموم کنن..دوتاشون به سمت حموم مستر اتاقشون رفتن و توی وان نشستن.
دوتاشون از پنجره منظره شهر رو که به لطف بارون قشنگتر شده بود رو نگاه میکردن و طولی نکشید که شیطنت جیمین فعال بشه و به سمت هوسوک رفت و رو پاهای هوسوک توی وان نشست و دستاش رو دوره گردنش حلقه کرد و آروم شروع به بوسیدن هوسوک کرد.
کمی بعد برای نفس گرفتن از هم جدا شدن که ردی از بزاق دهناشون ایجاد شد.هوسوک آروم انگشت وسطش رو داخل جیمین برو و باعث ناله جیمین شد و کمی بعد انگشت دومش رو هم اضافه کرد و به حالت قیچی وار جیمین رو آماده کرد..کمر جیمین رو گرفت و روی عضو خودش تنظیم کرد و وقتی میخواست واردش بشه لباش رو بوسید تا شاید کمی فکرش از درد دور بشه..کمی بعد که جیمین عادت کرده بود خودش شروع به سواری گرفتن از هوسوک شد و هوسوک هم نیپل هاش رو مک میزد و عضو جیمین رو پمپ میکرد..بعد از باهم کام شدنشون هوسوک جیمین رو شست و لباساش رو تنش کرد و اونو روی تخت گذاشت و جیمین کلا خواب بود و این عادت کیوتش که همیشه بعد سکس خوابش میبره خیلی برای هوسوک لذت بخش بود چون که خودش باید بعد از سکس به بیبیش میرسید.
پیشونیه تنها عشق زندگیش رو بوسید و درحالی که تو بغلش بود به خواب رفت.
○▪︎○▪︎○▪︎○▪︎○▪︎○▪︎○▪︎○▪︎○▪︎○▪︎○▪︎○▪︎○▪︎○▪︎○
اینم از این..امیدوارم لذت ببرید و ووت هم فراموش نشه.دوستون دارم 💋❤
YOU ARE READING
•°~BTS ONESHOTS~°•
Teen Fiction°•+وانشات از بی تی اس با هر کاپل و هر ژانری که درخواست بدین+•° برام درخواست ها تون رو کامنت کنید 💫🌙 🪐وضعیت آپ= نامعلوم🪐